نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
در
عز عزلت آي که سيمرغ تا ز خلق
عزلت گرفت شاهي خيل الطيور يافت
عطار تا که بود تن خويش را مدام
در
تنگناي عالم خاکي نفور يافت
مرگ
در
آورد پيش وادي صدساله را
عمر تو افکند شست بر سر هفتاد واند
هر سر ماهي فتد نعل سمندش به راه
در
مه نو کن نگاه اينک نعل سمند
هرکه چو چرخ فلک هست ز خود
در
حجاب
نيست ز سرگشتگي چون فلک خود پسند
گوهر عالم تويي
در
بن دريا نشين
پيش خسان همچو کوه بيش کمر بر مبند
هرکه گهر آردش روح قدس از بهشت
شايد اگر زابلهي کان بکند
در
خرند
چون مرگ
در
رسيد مقامات خوف رفت
وز بيم مرگ لرزه بر اعضا دراوفتاد
بيچاره منکري که
در
آن موسم رضا
از غايت سخط به علالا دراوفتاد
در
زير چرخ باد هوا ديد موج زن
چونان که نور ديده بينا دراوفتاد
مي گشت
در
ميانه وجه و قدم مدام
گاهي به پست و گاه به بالا دراوفتاد
چون
در
قدم رسيد همه شوق وجه داشت
چون وجه داشت زان به تمنا دراوفتاد
زلف برگير که خورشيد تو
در
سايه بماند
پسته بگشاي که ياقوت تو مرجان دارد
دلم از ظلم خط فستقيت مي خواهد
تا تظلم ز تو
در
درگه سلطان دارد
نقش بند چمن از نافه مشکين هر روز
اين جگرسوختگان بين که به
در
مي آرد
مهد خورشيد که زنجيره زرين دارد
هر مه از ماه نوش حلقه
در
مي آرد
خسروا خاطر عطار ز درياي سخن
نعت منثور تو
در
سلک درر مي آرد
عيسي نظمم و هر نظم که آرد دگري
در
ميان فضلا زحمت خر مي آرد
اندر نهاد بوالعجبت هفت دوزخ است
از راه پنج حس تو فروبند هفت
در
بيدار گرد اي دل غافل که
در
جهان
همچون خران نيامده اي بهر خواب و خور
پنداشتي که ناگذراني تو
در
جهان
پندار تو بس است عذاب تو اي پسر
تو هم يقين بدان که تو را همچو کعبتين
در
ششدر فنا فکند چرخ پاک بر
در
وقت خشم از دلش آتش چنان جهد
کاندر سخن معاينه مي افکند شرر
در
وقت حقد اگر بودش بر حسود دست
قهرش چنان کند که هبا گردد و هدر
چندين هزار دام بلا هست
در
رهت
خود را نگاه دار ازين دام پر خطر
صفحه قبل
1
...
3365
3366
3367
3368
3369
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن