167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • گر چه دايم در شکستم بود چشم شور خلق
    شور من نگذاشت در عالم نمکداني درست
  • خار در چشمش، اگر هنگامه افروزي کند
    چون شرر هر کس تواند در دل خارا نشست
  • از گرانجاني دل ما ماند در زندان تن
    کشتي ما در گل از بسياري لنگر نشست
  • صورت احوال زاهد در نقاب اولي ترست
    طرفه ديوي در پس اين پرده پندار هست
  • جز پريشان خاطري در عالم ايجاد چيست؟
    غير مشتي خاروخس در خانه صياد چيست؟
  • گرنه نقاشي است آتشدست در صلب وجود
    پيچ و تاب زلف جوهر در دل فولاد چيست؟
  • جسم ما را در خاک در آغوش نتواند گرفت
    گردباد آسايش منزل نمي داند که چيست
  • ديده يوسف شناسان در غبار کثرت است
    ورنه يوسف در ميان کاروان پيداست کيست
  • مي کشد در پرده دل همچو صيادان نفس
    غنچه گل در کمين گوشه دستار کيست؟
  • سر برآورده است صائب دانه اميد را
    در چنين عهدي که در چشم مروت آب نيست
  • در جهان ساده لوحي نقش نامحرم بود
    در حريم کعبه طاق ابروي محراب نيست
  • حور در آيينه تاريک زنگي مي شود
    هيچ کس در ديده روشندلان معيوب نيست
  • ذوق طفلي در نمي يابند تمکين پيشگان
    هر کجا ديوانه اي در کوچه و بازار نيست
  • گر مجرد سيرتي سر در سر زينت مکن
    دشمني در پي ترا چون طره دستار نيست
  • باشد از تعبير اين خواب پريشان بي نياز
    اينقدر انديشه در نظم جهان در کار نيست
  • مي توان در سينه بي کينه من روي ديد
    خانه آيينه ام در بسته زنگار نيست
  • کوچه گرد بيخودي را خانمان در کار نيست
    شاهباز لامکان را آشيان در کار نيست
  • تا نمي گردد صفير خامه صائب بلند
    هايهويي در ميان بلبلان در کار نيست
  • کوچه گرد بيخودي را خانمان در کار نيست
    شاهباز لامکان را آشيان در کار نيست
  • عقل بيجا در عنان اهل دل آويخته است
    گله آهوي وحشي را شبان در کار نيست
  • حسن عالمسوز او را ساغري در کار نيست
    چهره خورشيد را روشنگري در کار نيست
  • قطره آبي به هم پيچد بساط خواب را
    در شکست اهل غفلت لشکري در کار نيست
  • گر دهانش در نظر نايد، حديث او بس است
    باده روحانيان را ساغري در کار نيست
  • چهره گلرنگ را پيمانه اي در کار نيست
    نرگس مخمور را ميخانه اي در کار نيست
  • در کمان، آتش به زير پاي دارد تير راست
    عاشقان را آرميدن در لحد مقدور نيست