نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
در
درون دل درآيي يک زمان
شبروي را چونکه بيرون آمدي
چون کمين گيرم که بر خورشيد و ماه
در
کمال حسن افزون آمدي
کس نداند کور بادا چشم بد
کان زمان
در
چشم ما چون آمدي
چون به زلف تو دست بگشاديم
چون به موييم
در
فروبندي
تا به آزادي آمدي
در
کار
سرو را بن ز بيخ بر کندي
چند آخر من جگر خسته
در
تو پيوندم و تو نپسندي
مردانه پاي
در
نه گر شير مرد راهي
ورنه به گوشه اي رو گر مرد مستمندي
عطار مرد عشقي فاني شو از دو عالم
کز لنگر نهادت
در
بند تخته بندي
گر عشق بتان خنجر هجران نکشيدي
در
روي زمين خوشتر ازين کار نبودي
از باده من خلق جهان مست بدندي
در
روي زمين يک تن هشيار نبودي
داني تو که جز وفا نديدي خود
در
جمله عمر تا مرا ديدي
بيگانه مباش چون دو چشمم را
از خون جگر
در
آشنا ديدي
تا روي چو آفتاب بنمودي
بس دل که چو ذره
در
هوا ديدي
مرد شنو چه باشي مردانه رو سخن دان
چه حاصل از شنيدن چون
در
عيان نديدي
مي دان که روز معني بيرون پرده ماني
گر
در
درون پرده خود را نهان نديدي
جانا دهني چو پسته داري
در
پسته گهر دو رسته داري
صد شور به پسته
در
فتاده است
زان قند که مغز پسته داري
در
تاز و جهان بگير کز حسن
صد ابلق تنگ بسته داري
ننگري از ناز
در
زمين که دمي نيست
سر ز تکبر بر آسمان که نداري
هرچه ببايد ز نيکويي همه هستت
مثل بماند است
در
جهان که نداري
يک شکرم ده که سود بنده
در
آن است
زانکه بسي افتد اين زيان که نداري
دلا گر سر عشقت اختيار است
شوي
در
راه او بي اختياري
اگر خود را سر مويي شماري
سر مويي نيايي
در
شماري
که اگر
در
آفتاب آيي تو يکدم
برآرد از تو آن يک دم دماري
در
حال جواب داد شمعش
کاي بي سر و بن خبر نداري
صفحه قبل
1
...
3356
3357
3358
3359
3360
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن