نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
خواهم که مست باشي
در
ماهتاب خفته
من بر رخت فشانده از چشم تر گلابي
درآمد از
در
دل چون خرابي
ز مي بر آتش جانم زد آبي
جهان از خود همي پر ديد و خود نه
من اين ناخوانده ام
در
هيچ بابي
برو عطار و دم درکش کزين سوز
چو آتش
در
دلم افتاد تابي
غار غرور است
در
نهاد تو پنهان
غور چنين غار آشکار نيابي
بي ادب آنجا مرو وگرنه کشندت
در
همه عالم چو خواستگار نيابي
چند روي اي فريد
در
پي آن گل
خاصه تو زان سالکي که خار نيابي
در
دو عالم ز هرچه بود و نبود
بگسستم دگر چه مي طلبي
مانده ام همچو گوي
در
ره تو
گم شده پا و سر چه مي طلبي
چند باشم نه دل نه جان بي تو
رانده
در
بدر چه مي طلبي
اول به وصل خويش بسي وعده داديم
واخر چو شمع
در
غم آنم بسوختي
چون شمع نيم کشته و آورده جان به لب
در
انتظار وصل چنانم بسوختي
گفتم که از غمان تو آهي برآورم
آن آه
در
درون دهانم بسوختي
در
بيابان عشق نعره زنان
بي سر و پاي مي دويدستي
به يکي آه آتشين
در
راه
پرده از پيش بر دريدستي
برخاست ز امتحانت يکبارگي دل من
من خود کيم که با من
در
امتحان نشستي
اي آفتاب از ورق رويت آيتي
در
جنب جام لعل تو کوثر حکايتي
از مشک خط خود جگرم سوختي وليک
دل ندهدم که
در
قلم آرم شکايتي
آب حيات
در
ظلمات ظلالت است
تا کي ز عکس لعل تو يابد هدايتي
زلف توراست از
در
دربند تا ختن
زان دل فرو گرفت زهي خوش ولايتي
گرچه ز قوت دل چون کوه پايداري
در
پيش عشق سرکش چون پيش باد گردي
بگذر ز راه دعوي
در
جمع اهل معني
مرهم طلب ازيشان گر يار سوز و دردي
عشوه دادي مرا
در
اول کار
دلم از وصل شادمان کردي
تا تو ز هستي خود زير و زبر نگردي
در
نيستي مطلق مرغي بپر نگردي
تا به ماهت نرسد چشم بد هيچ کسي
ماه را
در
زره مشک فشان آوردي
صفحه قبل
1
...
3355
3356
3357
3358
3359
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن