نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
در
حلقه سماع که درياي حالت است
بر آتش سماع دلي بي قرار کو
در
وادي محبت و صحراي معرفت
مردي تمام پاک رو و اختيار کو
عطار سوي گوهر آن بحر موج زن
جز
در
درون سينه تورا رهگذار کو
آهو چيني چو گياهي خورد
در
شکمش مشک شود آن گياه
لالاي شب
در
هر قدم لؤلؤ بر آورده بهم
وز يک نسيم صبحدم لؤلؤي لالا ريخته
سيمين بران بسته ميان مي کرده
در
جام کيان
پسته گشاده ساقيان وز پسته شکر ريخته
تو همچو مست سرکشي افکنده
در
جان مفرشي
سلطان عشقت آتشي اندر جهان انگيخته
اي داده
در
دلها ندا، تا کرده دلها جان فدا
سرهاي پيران هدي بر شاهراه آويخته
عاشق از جان به صد هزاران دل
در
تو هر دم دلي دگر بسته
نظري کن دلم مسوز که هست
کار جانم
در
آن نظر بسته
چشم عطار سيل بگشاده
دل ز هجر تو
در
خطر بسته
اي روي همچو ماهت يک پرده بر گرفته
جان هاي بي قراران فرياد
در
گرفته
در
پيش نور رويت پيران شست ساله
با صد هزار خجلت ايمان ز سر گرفته
چون آفتاب رويت بر جان فکند پرتو
عشقت به جان رسيده دل را به
در
گرفته
عطار
در
غم تو شادي هر دو عالم
هم از نظر فکنده هم مختصر گرفته
چند باشي
در
حجاب خود نهان
دلبرت صد بار آمد بار ده
پس
در
آتش چون خليل بت شکن
جانت را شايستگي يار ده
خيزو بزمي
در
صبوحي راست کن
يک صراحي باده ما را وام ده
گر سراسر نيست دردي
در
فکن
نيم مستان را پياپي جام ده
چون اجل دامي گلوگير آمده است
چون درآيد وقت تن
در
دام ده
با گوشه اي نشسته دست از جهان بشسته
در
پيش دردنوشان بر پاي ايستاده
عطار اگر دگر ره
در
راه دين درآيي
دل بايدت که گردد از هرچه هست ساده
جانا منم ز مستي سر
در
جهان نهاده
چون شمع آتش تو بر فرق جان نهاده
تو همچو آفتابي تابنده از همه سو
من همچو ذره پيشت جان
در
ميان نهاده
من چون طلسم و افسون بيرون گنج مانده
تو
در
ميان جانم گنجي نهان نهاده
صفحه قبل
1
...
3351
3352
3353
3354
3355
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن