167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

تذکرة الاوليا عطار

  • ... بيرون از خدا چيزي در خاطر تو گذر کند، حرام است تو را با ما صحبت ...
  • ... نخورم مگر از حلال. در بيابان مي رفتم. درخت انجير ديدم. دست دراز ...
  • ... هواي نفس صد دينار در دعوتي خرج کند، چنين که اين نابينا کرد و ...
  • ... الستر- گفت، بمير اي در زير پرده - گفت : «جئت حتي اموت ». آمدم ...
  • ... خويش را باترسا در ميان نهادي؟». گفت: «از بهر آن تا بداند که چون ...
  • ... شبانگاه هر دو کون در کنار مي نهند و کارم بر نمي آيد». ...
  • روزي شبلي در مسجد بود مقري اين آيت بر مي خواند: و لئن شئنا ...
  • ... وآن نفقه کند و پس در دل او درآيد که کاشکي قوت يک روزه باز ...
  • ... و مغفرت او (را) در ربوده بود». ...
  • و گفت: «در خواب دو تن را ديد که مرا گفتند: اي شبلي هر که چنين و ...
  • ... از آن اوست؟ و نه در اضافت اوست؟ آن ملعون خود قدر آن چه داند؟ ...
  • ... به بغداد بود و در مسجد شونيزيه خلوت خانه يي بدو دادند و امامت ...
  • ... : «عشق آتش است، در سينه و دل عاشقان مشتعل گردد و هرچه مادون الله ...
  • ... خداست و آفاتي که در نماز افتد از نيت افتد و اگر چه بسيار بود ...
  • ... ايستاده بودم، بيلي در دست، يک بيل فرو بردم، از عرش تا ثري بدآن ...
  • ... از آنجا کار را در پيوست. ...
  • ... کوتاه کني؛ و دستار در من انداخت ». ...
  • نقل است که درويشي در مجلس او برخاست. و گفت: «درويشم و سه روز است ...
  • ... دنيا جمع شده و در ميان من و ايشان بالايي بودي و من بدآن بالا ...
  • ... منبر بود.فقاعي از در درآمد. استاد گفت: «او را راه دهيد، که اگر ...
  • ... مرد ديرگاه بود تا در انتظار او بود - چون شيخ درآمد گفت: «اي شيخ ...
  • ... ، ناگاه لحظه يي در خواب شدم. آوازي شنيدم که اليس الله بکاف عبده؟ ...
  • ... بودندي ايشان را در زمستان به آب سرد غسل فرمودي و بعضي راکه ...
  • ... بر سر نهاد و بر در سراي آن پير زن ببرد و بديشان داد. ...
  • ... بريده گردد هر چند در يک بقعه باشند؟ و هر که صحبت پيري کند آن ...
  • ... مارا دوست دارند- و در ميان ذکر طاعت و عبادت نکرد و محبت مجرد ...
  • ... رسيد به مردي هر که در اين حديث رسيد از اينجا خلاص نتوان يافت به ...
  • ... چشاند وپاک گرداند و در بهشت فرود آرد پاک از همه آفتي ». ...
  • ... اوايل بقا، هر که را در قبض انداخت باقي گردانيد». و گفت: «از آب ...
  • ... آمدي. و سخن او در آخر چنان شد که کسي فهم نمي کرد و طاقت نمي ...
  • ... فراق تو مي خورم و در آن وادي نوحه تو مي کنم و بر سر نگوساري ...
  • ... گفت: «گرفتم که در فردوسم فرود آوردي و به مقام عاليم رسانيدي، ...
  • ... ياد کردمي. مرا در عرق باز داشت تا آن گاه همه گوشت از رويم فرو ...
  • ... مي روم که مارا در ملکوت اعلي منبرها نهاده اند». ...
  • ... نيست که قاضي بوعمر در گذشته است ». ...
  • ... نماز درآمدي شيخ در نماز شدي و گاو همچنان شيار مي کردي تا وقتي ...
  • ... که هزار گوسفند در سايه او بخفتي - شيخ گفت: «بيا تا هر دو دست ...
  • مگر روزي در اثناي سخن شيخ گفته است: «هر که طالب اين حديث است ...
  • ... حج بسته آمد که در آن سال هر که رفت سببي افتاد که بعضي هلاک شدند ...
  • ... يک تن از ايشان در حال از شيخ ياد کرد و از چشم ايشان ناپديد شد. ...
  • ... السلام - چون ابرو در کشيدي مرا معلوم شدي که از اين حديث تبرا مي ...
  • ... کمترين پايه است در اين باب ». ...
  • ... شود. يکديگر را در بر گرفتند، هر دوصفت نقل افتاد، شيخ ابوسعيد آن ...
  • ... سخني چند از آنچه در دل دارم با او گويم که کسي محرم نمي يافتم که ...
  • ... نگه دار و تصرف در ولايت خويش کن، که مصطفي را - عليه السلام - ...
  • ... خدمت مادر، مرا در کار او مي کنيد؟ گفتند: زيرا که آنچه تو مي کني ...
  • ... بر خاطرش نگذرد در همه، گناه از وي بريزد چنان که آن روز که از ...
  • ... معني همان است که در اناالحق حسين منصور شرح دادم که محو بود ...
  • ... بدانم ». و گفت: «در سرم ندا آمد که: ايمان چيست؟ گفتم: خداوندا ...
  • ... «خداوند - تعالي - در فکرت به من باز گشاد که تو را از شيطان باز ...