167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان عطار

  • وگر در کفر بويي يابم از تو
    ز ايمان نور بر گردون رسانم
  • ازين دريا که غرق اوست جانم
    برون جستم وليکن در ميانم
  • چو در دريا جنب مي بايدم مرد
    چنين لب خشک و تر دامن از آنم
  • کسي در آب حيوان تشنه ميرد
    چه گويند آخر آن کس را من آنم
  • دلم کلي ز علم انکار بگرفت
    کنون من در پي کار عيانم
  • به هيچ روي مرا نيست رستگاري روي
    که هست دشمن من در ميان پيرهنم
  • کو مرا در درد عشقش همدمي
    تا دم درد تو با همدم زنم
  • مي روم در عشق هم بر با فريد
    تا قدم بر گنبد اعظم زنم
  • چون نتوانم که به گردت رسم
    گرد به گرد در و بامت کنم
  • مدتي رازي که پنهان داشتم
    در همه عالم سمر شد چون کنم
  • يک نظر بر تو فکندم جان و دل
    در سر آن يک نظر شد چون کنم
  • در حضور تو دل عطار را
    هرچه بود از ماحضر شد چون کنم
  • حلقه زلف توام چون بند کرد
    مانده ام چون حلقه بر در چون کنم
  • گفته اي تو پاي سر کن در رهم
    مي ندانم پاي از سر چون کنم
  • دل ندارم، صبر بي دل چون کنم
    صبر و دل در عشق حاصل چون کنم
  • در بياباني که پايان کس نديد
    کاروان بگذشت، منزل چون کنم
  • همرهان رفتند و من بي روي و راه
    دست بر سر پاي در گل چون کنم
  • ناقصي کو در دم خر مي زيد
    از دم عيسيش کامل چون کنم
  • گرچه بسي گرم تر از آتشم
    در طلب خويش علم چون کنم
  • در هوست سر چو درانداختم
    پيش کشت سر چو قلم چون کنم
  • در حرم عشق چو نامحرمم
    نيست مرا ره به حرم چون کنم
  • همچو لاله کلاه در خونم
    چه حديث سر و کلاه کنم
  • سر درودم فريد را چو گياه
    پس کنون کره در گياه کنم
  • همچو عطار مست عشق شوم
    گر دمي در رخش نگاه کنم
  • بي رخت در جهان نظر چکنم
    بي لبت عالمي شکر چکنم