نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
خود ز خونابه چشمم نفسي
نتوانم که به تو
در
نگرم
گر به روز اشک چو
در
مي بارم
مي بر آيد دل پر خون ز برم
گفتم که گوش دار ز عطار يک سخن
گفتا خمش که سر به سخن
در
نياورم
در
بحر نيلي فلک افتد هزار جوش
گر يک خروش از دل پر غم برآورم
در
ميان پيرهن مانند شمع
خون خود خندان و گريان مي خورم
تا نداند سر من تردامني
خون دل سر
در
گريبان مي خورم
درنگر اي جان که
در
جشن وفا
جام جم از دست جانان مي خورم
زير بار ستمت مي ميرم
روي
در
روي غمت مي ميرم
در
بن اين خاکدان عالم غدار
اشک فشان همچو شمع چند گدازم
چون نفسي ديگرم ز عمر امان نيست
اين نفسي چند
در
هوس به چه تازم
چو گل يک روزه
در
ميانه صد خار
بر سر پايم نشسته سر چه فرازم
گفتي به مگوي سر عشقم
در
معرض اين خطر چه سازم
ترسم که اگر سوخته خواهند من خام
در
آتش عشق افتم و دشوار بسوزم
بوي جگر سوخته خواهي ز دم من
در
سوختگي تا که چو عطار بسوزم
گفته اي زارت بخواهم سوختن
آتش شوق تو
در
جان مي بسم
ساقيا
در
ده شرابي آشکار
کز دلي پر کفر پنهان مي بسم
صد خون دارم اگر به خون خويش
در
بند هزار خون بها باشم
گفتم به بر من آي تا يکدم
در
پيش تو ذره هوا باشم
گفتي که چو باد و دم رسد کارت
من با تو
در
آن دم آشنا باشم
ني ني که تو باش
در
بقا جمله
کان اوليتر که من فنا باشم
عطار اگر فنا شوم
در
تو
گر باشم و گر نه پادشا باشم
دامن دل از تو
در
خون مي کشم
ننگري اي دوست تا چون مي کشم
از رگ جان هر شبي
در
هجر تو
سوي چشم خونفشان خون مي کشم
متحير شدم نمي دانم
کين چه درد است
در
نهاد دلم
ميم
در
ده تهي دستم چه داري
که از خون جگر پر گشت جامم
صفحه قبل
1
...
3337
3338
3339
3340
3341
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن