167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

گلستان سعدي

  • ... رهبري که صاحب دولتي در تو رسيد و بر تو ببخشائيد و کسر حالت را ...
  • ... ، نگين گرانمايه در انگشتري داشت. باري بحکم تفرج با تني چند از ...
  • ... برخاست و ملک را در کنار گرفت و تلطف کرد و ثنا گفت. چون غايب شد ...
  • ... بر کودکان کردي در حق وي روا نداشتي و وقتي که به خلوتش دريافتي ...
  • ... روزگارم بدار، بارها در اين مصلحت که تو بيني انديشه کردم و صبر ...
  • ... شکسته. متوقع که در کنارش گيرم کناره گرفتم و گفتم ...
  • ... عاجز آيد، چنانکه در شب تاري صبح برآيد يا آب حيات از ظلمات ...
  • مقدمه نحوز مخشري در دست داشت و همي خواند: ضرب زيد عمرو اوکان ...
  • معلم کتابي را ديدم در ديار مغرب ترشروي تلخ گفتار، بدخوي مردم ...
  • ... ناي و نوش اين سخن در گوش نياورد و بر قول من اعتراض کرد و گفت: ...
  • ... پذيرد و دم گرم من در آهن سرد او اثر نمي کند، ترک مناصحت کردم و ...
  • ... نرسيد و پسران اديب در فضل و بلاغت منتهي شدند. ملک دانشمند را ...
  • ... را بعلت او سلسله در ناي است و بند گران بر پاي. گفتم: اين بلا را ...
  • ... برهنه اي پوشيدن يا در استخلاص گرفتاري کوشيدن و ابناي جنس ما را ...
  • ... بينند، و نه آن در سر دارند که سر به کسي بردارند. ...
  • ... پاي از خجالت او در گل ...
  • ... گرفتيم و سر بتدارک در قدم يکديگر نهاديم و بوسه بر سر و روي هم ...
  • حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي

  • ... چهار سه نوع فرزند در زيراين گنبد خانه تربيت کرد، چون صد هزار ...
  • ... سالکان از نقش نفس در گذشتند ...
  • ... طريقت از کمال فتوت، در چهار بالش نبوت پشت واگذاشته بود ...
  • ... زمين و آسمان برفت در آن مجمع، و صد هزار هزار عرق نشوير بر ...
  • ... چه گوئي اين قصب در کدام ولايت بافته اند ...
  • ... کني، و آن خويش در باقي، غذائي که بعد از او اذي تولد کند، آن ...
  • ... لاينفع، و سرهنگ در او اين پرده برداشت، رب عالم قتله جهله و علمه ...
  • ... بزرگ که مي گويد در کلام که: علم حديث الميلاد ضعيف الاسناد بدعت ...
  • ... پس پيدا بود که در صحراي سينه مشتي ناگنج، گنج علم را چه گنج يود. ...
  • ... کرمنا بني آدم، در فناء فناشان بر حيوانات امير گردانيد، و نشانش ...
  • عاقلان در تقويت ايشان تيغ مي بردارند، پس آزادگاني که مادت از ...
  • ... آب سياه توشه اي در انبان نهد، اين چنين مشتي (سالوسي) ناکس دنس، ...
  • ... و تو عصاي کليمي در گوشه خانه نهاده، مهر بي مهري بر لب زده، و ...
  • ... سينه مبارک زد، در حال از بهر دفع بي انصافي زمستان را آفتابکده ...
  • ... الله موسي تکليما در مناجات خود گفت: الهي طفت البلاد و جربت ...
  • ... بايستند، آن را در يک شبستان فرستادم، و آن چالاکان که خدمت دل او ...
  • کشکول شيخ بهايي

  • ... که عبادت وي نيز در آن بين مقبول افتد. چرا که عموم آن عبادات بي ...
  • و در پي مرکب، پيري جاروئي بدست همي آيد که با آن خاکي را که بر ...
  • ... رفتم و بهلول را در آن جا ديدم. پرسيدمش اينجا چه ميکني؟ گفت: با ...
  • ... گاه که مي بينم شب در پيش است، به خود مي گويم با پروردگار تنها ...
  • ... سوم آن که خود را در معرض تهمت سخن چيني نهاده اي. ...
  • ... و شب که مي رسد، در لانه اش بيتوته مي کند و چيزي جز انس به من و ...
  • ... و گفت: ابونواس! در چنين حالي، هرگز کسي را سرزنش مکن. چرا که ...
  • در کتاب حياء الحيوان، بنقل از کامل التاريخ ابن اثير، پيرامن ...
  • و در اين صورت طبعا نمي تواند همه ي حمدها را باستغراق دربرگيرد. ...
  • ... است که - هر چند در مردان نيز مکر وجود دارد - مکرشان لطيف و چاره ...
  • ... خارج آن مي آمد. و در دو طرف خط وسط، خطوط کوچک ديگري کشيد و گفت: ...
  • ... کوچک ديگر عرضي که در اطراف اوست، پيش آمدهائي است که ويرا همي ...
  • ... کنم و با ايشان در کاري که خوشنودشان ميسازد اما خدا را ناخشنود ...
  • ... ترک نگفته ام و به در خانه ي غير او نرفته ام. بل عادتم اين بوده ...
  • ... طاقت نداشتي و از در خانه ي روزي رسان، بدرخانه ي اين غيرمسلمان ...
  • و نديمان در اين که با آن خستگي چه چيزي شکوه ي ايشان را مانع بود ...
  • ... مشهورترين تصنيفاتش در اين زمان انوار التنزيل - نامش عبدالله، ...