نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
نيم ترک چرخ
در
سر گشت از آنک
بو که بر ترک کلاهت نرسدش
زن صفت هرگز نبيند آستانش
مرد جان
در
آستين مي بايدش
در
ره عشقش چو آتش گرم خيز
زانکه آتش همنشين مي بايدش
اوست شاه تاج بخش اما اياز
در
ميان پوستين مي بايدش
دست کس بر دامن او کي رسد
ليک خلقي
در
کمين مي بايدش
ز جان بيزار شو
در
عشق جانان
اگر خواهي به جاي جان گزيدش
بنمود رخ از پرده، دل گشت گرفتارش
داني که کجا شد دل
در
زلف نگونسارش
جانا چو دلم دارد درد از سر زلف تو
بگذار
در
آن دردش وز دست بمگدازش
چون نيست وصالت را
در
کون خريداري
عطار کجا افتد يک ذره سزاوارش
زيرا که به چشم او توان ديد
در
آينه همه جهانش
هر مرد که نيست امتحانش
خوابي و خوري است
در
جهانش
مي خفتد و مي خورد شب و روز
تا مغز بود
در
استخوانش
مردي که تو را به خويش خواند
در
حال ز پيش خود برانش
اي ز عشقت اين دل ديوانه خوش
جان و دردت هر دو
در
يک خانه خوش
من چنان
در
عشق غرقم کز توام
هم غرامت هست و هم شکرانه خوش
دل بسي افسانه وصل تو گفت
تا که شد
در
خواب ازين افسانه خوش
مي شد سر زلف
در
زمين کش
چون شرح دهم تو را که آن خوش
صورت خويش را مکن صافي
يک زمان
در
صفاي معني کوش
سعي کن
در
عمارت دل و جان
که نيايد به کارت اين تن و توش
راه غير خدا مده
در
دل
بار نفس و هوا منه بر دوش
عاشقي يک دم از طلب منشين
تا نگيري حريف
در
آغوش
صد پير قوي به حلقه مي داشت
زان حلقه زلف حلقه
در
گوش
آمد بر من شراب
در
دست
گفتا که به ياد من کن اين نوش
در
پرده اگر حريف مايي
چون مي نوشي خموش و مخروش
چون بستدم آن شراب و خوردم
در
سينه من فتاد صد جوش
صفحه قبل
1
...
3327
3328
3329
3330
3331
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن