نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
تذکرة الاوليا عطار
و گفت: «يک بار
در
باديه مي رفتم. غلامي ديدم تر و تازه، بي زاد و ...
... جوانمردان طريقت بود و
در
مجاهده با کمال؛ ...
... ملازمت چه بود جز
در
گشادن؟ و هر که صبر کند به خداي، بعد از صبر ...
... باديه نهاد، گفت:
در
باديه درويشي را ديدم مرده و مي خنديد. گفتم: ...
... ذره يي از آن غبار
در
دل من نمانده بود». ...
... او نهادم، گفتم:
در
وجه خود صرف کن. ...
... ستده اي بازش ده ».
در
حال دستش نيک شد. ...
... دردنيا باش و به دل
در
آخرت ». و گفت: «چون از خداي - تعالي - ...
... آن باد مخزون است
در
زير عرش، وقت سحر وزيدن گيرد وناله و استغفار ...
... نبود و چنان زيستم
در
اين مدت که زکوة بر من واجب نشد». ...
... يک بار شنيدم که
در
مصر جواني و پيري به مراقبت نشسته بودند. آنجا ...
... بيدار کردي و من
در
وي نگاه مي کردم. ...
... بخواه ». خادم گفت: «
در
اين نيم شب کجا روم؟ اما من دختري دارم. ...
... که «شيخ با شما
در
خلوت چگونه باشد؟».گفتند: «ما از صحبت او هيچ ...
... بر تو باد». شيخ
در
حال برجست ترسان و لرزان، و طاس آنجا برد. ...
... دنيا عين راحت است
در
وقت بيرون شدن از دنيا». ...
... قبله بنشان باشد که
در
پذيرد». ...
... نه اي. اين قوم
در
يک پيرهن (بوده)اند. بيدار شدم و نذر کردم که ...
... پاداشت دين و صلاح تن
در
سه چيز است: يکي بسنده کردن، دوم پرهيز ...
... به الفاظي مشکل
در
حقايق و اسرار و معارف و معاني؛ و صحبتي و ...
... ببايد کشت، جنيد
در
جامه تصوف بود و فتوي نمي نوشت.خليفه مردم بود ...
... که دستار و دراعه
در
پوشيد و به مدرسه رفت و جواب فتوي نوشت که : ...
نقل است که
در
پنجاه سالگي گفت که: «تاکنون هيچ مذهب نگرفته ام اما ...
... سمرقندي عزم کعبه کرد.
در
راه مجلس مي گفت. روايت کرد که: حلاج با ...
... نهادي و گويند: کژدم
در
ازار او آشيان کرده بود. ...
پس
در
عرفات گفت: «يا دليل المتحيرين ». و چون ديد که هر کس دعا مي ...
... اشيا و هلاک همه
در
معني ». ...
... فردا اين صدف ها را
در
صعيد قيامت بر زمين زنند». و گفت: «دنيا ...
... که خود را کشتن
در
پيش داريم)». ...
گفت: «ما
در
بند خداونديم و پاس سلامت مي داريم. اگر خواهيم به يک ...
... «اکنون کجا رويم؟ که
در
زندان بسته است ». اشارتي کرد، رخنه ها ...
پس شبلي
در
مقابله او بايستاد و آواز داد که: «اولم ننهک عن ...
... همت از تارک عرش
در
مي کشد - قطع کند». ...
... يي پاره يي رگو
در
دست مي آمد. چون حسين را ديد گفت: «محکم زنيد ...
... «چون خاکستر من
در
دجله اندازند، آب قوت گيرد چنان که بغداد رابيم ...
... سر ما با غير ما
در
ميان نهاد». ...
... آن که تو انا به
در
خود بردي و من از خود دور کردم. مرا رحمت آمد ...
... نيز برين عزمي.
در
اين راه با من صحبت دار تا جواب مسئله خود ...
... داشتي. تا روزي
در
ميان باديه پيري به ما رسيد. چون خواص را بديد، ...
و گفت: «وقتي
در
سفري بودم. تشنه شدم چنانکه از تشنگي بيفتادم، يکي ...
مرا آب داد و گفت:
در
پس من نشين - ومن به حجاز بودم - چون اندکي ...
... اسود گفت: «با خواص
در
سفر بودم. به جائي رسيدم که آنجا ماران ...
... است که گفت: «وقتي
در
باديه راه گم کردم. بسي برفتم و راه نيافتم. ...
و گفت: «وقتي
در
راه شام برنايي ديدم نيکو روي و پاکيزه لباس. مرا ...
... ،ضعيف گشته و کرم
در
افتاده و زنبوران بر او گرد آمده و او را ...
... من سگي دارم که
در
خلق مي افتد. ...
... گونه لباس الهيت
در
پوشد و بنده را به ضلالت دعوت کند». ...
... برفي عظيم بود -
در
ميان برف مي رفت تا از شهر بيرون شد. تلي بود ...
... گاه بروي و ما را
در
فراق تو طاقت نبود». ...
... همين مي گفت تا
در
همان بمرد». ...
صفحه قبل
1
...
3320
3321
3322
3323
3324
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن