نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
زيرا که قيامت قوي را
در
حد وجود پا و سر بود
بر گام نخست بود مانده
آنکو همه عمر
در
سفر بود
در
ره عاشقان دلي بايد
که منزه ز دال و لام بود
نبود تيغش و اگر باشد
با همه خلق
در
نيام بود
آن فلک کان
در
درون عاشق است
آفتاب آن رخ جانان بود
وانکه نور جان ندارد ذره اي
تا بود
در
کار خود حيران بود
کي بود پرواي خلقش ذره اي
هر که او
در
کار سرگردان بود
پاي
در
نه راه را پايان مجوي
زانکه راه عشق بي پايان بود
نتواند رفت قطره
در
بحر
چون بحر به جاي او روان بود
زانجا که حيات لعب و لهوست
بازي خيال
در
ميان بود
در
هر دل ذره اي محقر
گويي تو که صد هزار جان بود
هر ذره اگرچه صد نشان داشت
چون
در
نگريست بي نشان بود
جان من گر بود وگر نبود
کي مرا
در
جهان غم آن بود
ليک جان زان سبب ندادم من
که نه
در
خورد چون تو جانان بود
گر هزاران سال باشي
در
عذاب
مي توان گفتن که بس آسان بود
ليک گر افتد حجابي
در
رهت
اين عذاب سخت صد چندان بود
عرش را گر چشم جان آيد پديد
تا ابد
در
خردلي حيران بود
عرش و خردل و آنچه
در
هر دو جهان است
ذره ذره جامه جانان بود
در
بر مردي که اين سر پي برد
مردي رستم همه دستان بود
گر ندانستي تو اين سر تن بزن
تا
در
آن ساعت که وقت آن بود
مرده دل آن کسي که او را
در
عشق تو زندگي به جان بود
ناگاه کشيده داشت دستم
چون پاي غم تو
در
ميان بود
هر که را ذره اي وجود بود
پيش هر ذره
در
سجود بود
در
حقيقت چو جمله يک بودست
پس همه بودها نبود بود
نقطه آتش است
در
باطن
دود ديدن ازو چه سود بود
صفحه قبل
1
...
3316
3317
3318
3319
3320
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن