167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

تذکرة الاوليا عطار

  • ... نخواست که علم او (در ايشان) راست شود و علوم و معلوم برابر آيد، ...
  • نقل است که در بازار مي گذشت. مقداري ناخني گل بر جامه او چکيد. به ...
  • ... از خضر پرسيدم که در حق امام شافعي چه گويي؟ گفت: «از اوتاد است » ...
  • ... مي نگرم، او را در پيش مي بينم ». ...
  • ... همت چيزي باشد که در شکم او رود، قيمت او آن بود که از شکم او ...
  • و ربيع گفت: «در خواب ديدم پيش از چند روز از مرگ شافعي که آدم - ...
  • ... الاسماء کلها». پس در آن نزديکي امام شافعي وفات کرد. ...
  • ... غسل کند و آن شخص در مصر بود. چون باز آمد باوي گفتند که: شافعي ...
  • ... طينة آدم بيديه. و در اين معني گفتن دست از آستين بيرون کرده بود. ...
  • ... را، که کرده بودم در وضو ساختن ». ...
  • ... اعرابيي را ديدم در گوشه يي نشسته. گفتم: بروم و از راه پرسم. ...
  • ... )عبدالله مبارک بر در خانه است که به ديدن تو آمده است ». امام ...
  • ... کلماتي عالي است در معاملات. و هر که از وي مسئله يي پرسيدي، اگر ...
  • ... باور داشت به خداي در روزي - گفتند : «رضا چيست؟». گفت: «آن که ...
  • ... چهار قوم انداخت در آن روز: يکي بر مرغان و ديگر بر جهودان و ديگر ...
  • ... . تا حدي که نان در آب زدي و بياشاميدي، گفتي: «ميان اين و و خوردن ...
  • ... سرايي بزرگ داشت و (در آنجا خانه بسيار بود)يک خانه خراب مي شد و ...
  • ... . گفت: «لشکر بر در شهر است و منتظر من است ». گفتند: «کدام لشکر؟» ...
  • ... صايم الدهري، اگر در سايه نشيني، چه باشد؟». گفت: «اي مادر! از ...
  • وقتي درويشي گفت: در پيش داود رفتم. او را خندان يافتم. عجب داشتم. ...
  • ... دنيا واهل دنيا را در چشم او ذره يي مقدار نبودي. ...
  • بصري بود و وفات او در بغداد. و شيخ ابوعبدالله خفيف - رحمة الله ...
  • ... وگفت: «کسي را که در نماز مي بينيد و (او) من آن است که باطل شود» ...
  • ... ، و موافقت کردن در نهان و آشکارا. پس بدانستن که از تو همه تقصير ...
  • ... بهشت يابد، گو: در صحبت درويشان قانع صالح باش ». وگفت: «هر که ...
  • ... بگزارد. کتاب کردن در معرفت به چه کار آيد؟ حق خود آنچه حق بنده ...
  • ... هيچ نگرفت (و هم در آن ساعت که دستش تنگ بود، فرو شد. رحمة الله ...
  • در معرفت و حالات عيوب القلب و آفات عيوب النفس حظي عظيم داشت و او ...
  • ... تا مرا مي آرايند در پرده از بهر تو». ...
  • ... او به غايتي که در عبارت مي نگنجد). ...
  • ... صلابت آن انکار در دل من شيرين گردد. آن گه بي اخلاص شوم ». ...
  • ... گفت: «مريدي ديدم در مکه که هيچ نخوردي الا آب زمزم. گفتم: «اگر ...
  • ... گفت: «خنک آن که در همه عمر خويش يک خطره به اخلاص دست دادش ». ...
  • ... که صفت نکند آنچه در دل او بود، زبانش کار نکند». ...
  • ... آن چه بود تا کسي در آن زاهد شود؟». ...
  • ... بود که گفتي: چيزي در دلم آيد از نکته اين قوم، به چند روز آن را ...
  • و در مناجات گفتي: «الهي! چگونه شايسته خدمت تو بود آن که شايسته ...
  • ... کرد و عنايت نمود در حق من. ولکن اشارت اين قوم مرا عظيم زيان ...
  • ... : «طمع رسني است در گردن و بندي است بر پاي. بينداز تا برهي ». و ...
  • ... شيخ هم چنان کرد و در حال شفا يافت. بعد از آن شيخ مرا گفت: «تو ...
  • ... و او را شيطاني. در دست دو شيطان چگونه طاقت آورم؟» ...
  • و در راه هر دو همراه بودند و اسحاق بن راهويه الحنظلي مهار شتر مي ...
  • ... نداد. عبدالله به در خانه او هم چنان بر اسب بايستاد. گفت: «آخر ...
  • ... ساعت محمدبن اسلم در متوضا وضو مي ساخت. من از بيم او اينجا ...
  • نقل است که در نشابور بيمار شد. همسايه يي شبي او را به خواب ديد ...
  • ... حساب مي کرد تا در خواب شد. ...
  • ... مشغول شد و نخور و در خواب شد تا سه نوبت. ...
  • ... نبايد که باران در خانه افتد و کتاب تر شود. ...
  • در حال آوازي شنيد که: «يا احمد! برخيز و باز خانه رو. که آنچه از ...
  • گفت: «در اين ديه يک شبانروز آب وقف است و مردم آن را گوش نمي ...