نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.18 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
پس تو را حيران ميان اين دو راه
عالمي زنجير
در
جان بسته اند
بي قراري زانکه
در
جان و دلت
اين همه زنجير جنبان بسته اند
چون عدد گويي تو دايم نه احد
هم عدد
در
تو فراوان بسته اند
چون رسي
در
خلد گويد نفس خلد
از براي نفس انسان بسته اند
مرد جاني جمع شود بگذر ز نفس
زانکه دل
در
تو پريشان بسته اند
چون به پيشان راه بردي، برگشاد
بر تو هر
در
کان ز پيشان بسته اند
جز به توحيدت نگردد آشکار
آنچه
در
جان تو پنهان بسته اند
جان عطار اي عجب چون سايه اي است
ليک
در
خورشيد رخشان بسته اند
خطت طوطي است آب حيوانش
در
بر
کزان آب حيوان شکر مي ستاند
مرا نيست زر چون دهم زر وليکن
دهم
در
عوض جان اگر مي ستاند
اگر صد گنج دارد
در
دل و جان
ز راه چشم گريان برفشاند
ذره اي سرگشتگي عشق تو
روز و شب
در
چرخ سرگردان بماند
هر که چوگان سر زلف تو ديد
همچو گويي
در
خم چوگان بماند
هر که يکدم آن لب و دندان بديد
تا ابد انگشت
در
دندان بماند
هر که جست آب حيات وصل تو
جاودان
در
ظلمت هجران بماند
ور کسي را وصل دادي بي طلب
دايما
در
درد بي درمان بماند
حاصل عطار
در
سوداي تو
ديده اي گريان دلي بريان بماند
دلي کز عشق عين درد گردد
ز دردش
در
جهان مرهم نماند
کسي کو
در
غم عشقت فرو شد
ز دو کونش به يک جو غم نماند
در
خواب کن اين سوختگان را ز مي عشق
تا جز تو کسي محرم اسرار نماند
چون نيست شوند
در
ره هست
جان را به کمال دل رساند
در
تعجب مانده ام تا عاشقان بي خبر
چون نشان نيست از ميانش چون نشان برداشتند
چون ز لعلش زندگي و آب حيوان يافتند
مردگان
در
خاک گورستان فغان برداشتند
خازنان هشت جنت عاشق رويش شدند
در
ثناي او چو سوسن ده زبان برداشتند
تا با رخ چون گل بگذشتند به گلزار
نار از رخ گل
در
دل گلنار نهادند
صفحه قبل
1
...
3313
3314
3315
3316
3317
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن