نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
مدتي
در
سير آمد نور و نار
تا زوال آمد ره و رفتار شد
صد حجب اندر حجب پيوسته گشت
تا رونده
در
پس ديوار شد
گرچه
در
خون گشت دل عمري دراز
اين زمان کودک همه دلدار شد
در
راه تو هر که راهبر شد
هر لحظه به طبع خاک تر شد
هر خاک که ذره قدم گشت
در
عالم عشق تاج سر شد
تا تو نشوي چو ذره ناچيز
نتواني ازين قفس به
در
شد
در
هستي خود چو ذره گم گشت
ذاتي که ز عشق معتبر شد
خورشيد ز خويش ذره اي ديد
وآنگه به دهان شير
در
شد
در
عشق چو ذره شو که عشقش
بر آهن و سنگ کارگر شد
درداد ندا که همچو ذره
فاني صفتي که
در
سفر شد
عطار چو ذره تا فنا گشت
در
ديده خويش مختصر شد
ز هر ذره چو صد خورشيد مي تافت
همه عالم به زير سايه
در
شد
چو خورشيد از رخ تو ذره اي يافت
بزد يک نعره وز حلقه به
در
شد
عجب کارا که موري مي نداند
که با عرش معظم
در
کمر شد
ز حل و عقد شرح اين مقالات
دل عطار
در
خون جگر شد
چون
در
آن دريا نه بد ديد و نه نيک
نيک و بد آنجايگه معذور شد
سايه چون از ظلمت هستي برست
در
بر خورشيد نورالنور شد
بار دگر پير ما مفلس و قلاش شد
در
بن دير مغان ره زن اوباش شد
چون دل عطار را بحر گهربخش ديد
در
سخن آمد به حرف ابر گهرپاش شد
تا مشعله روي تو
در
حسن بيفزود
خوبان جهان را ز خجل مشعله کم شد
در
پرتو نيستي عشقت
بيش از همه بود و کم ز کم شد
عشق تو دلم
در
آتش افکند
تا گرد همه جهان علم شد
دل
در
سر زلف تو قدم زد
ايمانش نثار آن قدم شد
دل
در
ره تو نداشت جز درد
با درد دلم دريغ ضم شد
تا ديده خيال او
در
خواب همي بيند
از خواب خيال او بيدار نخواهم شد
صفحه قبل
1
...
3310
3311
3312
3313
3314
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن