نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.32 ثانیه یافت شد.
کليله و دمنه
... چهارصد رطل ياقوت ، و
در
پيش پادشاه بيستانند ...
... گفت: مخطي بودم
در
آنچه خواب بريشان عرضه کردم ، و اگر رحمت ...
... را عزيز دارد و
در
کارها پيش از تأمل و تدبر خوض نکند و موضع حزم ...
... : تو مصيب نبودي
در
اختيار تاج. ...
چون حيرت ملک
در
جمال انباغ بديد فرط غيرت او را برانگيخت تا طبق ...
و
در
اين تأخير بر سه منفعت پيروز شوم: اول برکات و مثوبات ابقاي ...
... باحتياط نگاه دارند و
در
تعظيم و اکرام مبالغت لازم شمرند. ...
... اندکتر ديد گفت: اين
در
وجه نفقه زمستاني بود، چرا خوردي؟ ...
در
فصل زمستان که بارانها متواتر شد دانه نم کشيد و بقرار اصل باز ...
... دوازده هزار زن که
در
خدمت سراي اند بازماند و ازان فايده اي حاصل ...
... بود: پادشاهي که
در
ذخاير خويش لکشر و رعيت را شرکت دهد و زن که ...
... گيرد ، و آنکه زود
در
خشم شود و دير برضا گرايد. ...
... دريا کند ؛ و آنکه
در
معادن مزدور ايستد. ...
... اصغا فرموديم و
در
مستقبل بي تأمل و مشاورت و تدبر و استخارت ...
... خدمت بجاي آوردند و
در
معني کشتن آن طايفه از براهمه که خوابها را ...
و
در
بعضي از طباع اين باشد که نزديکان تخت را باکرام و اعزاز و ...
... هرگاه که لئيمي
در
معرض وجاهت افتساد نکبت کريمي توقع بايد کرد ...
و
در
جمله بر پادشاه تعرف حال خدمتگزاران و شناخت اندازه کفايت هر ...
... جماعتي از صيادان
در
بياباني از براي دد ، چاهي فروبردند ، ببري و ...
... افتاد. بوزنه او را
در
راه بديد تبصبصي و تواضعي تمام آورد و گفت: ...
در
جمله ، چندانکه بشهر رسيد او را طلب کرد چون بدو رسيد زرگر ...
... مردمي چشم دارد و
در
دفع حوادث بدو استعانتي کند همچنان باشد که ...
... پادشاه زاده اي بر
در
منطور نبشته بود که «اصل سعادت قضاي آسماني ...
... مجاهدت ، مردم را
در
معرض دوستکامي و مسرت آرد و بشادکامي و بهجت ...
او
در
اين فکرت روي بشهر آورد. از قضا را امير آن شهر را وفات ...
در
اين مفاوضت خوضي مي داشتند ، دربان ايشان را گفت: اين کار ...
... شهر بيرون آوردم و
در
بيشه بگذاشتم. ...
... بمجازاتي نمي رسد ، اما
در
زير اين درخت گنجي است ، زمين بشکاف و ...
... بستاند ، تا نفاذ حکم
در
ضمن آن حاصل آيد. ...
... کمال پذيرفته ،
در
ضمن آن ايراد کرده آمد ، ...
پيام مشرق اقبال لاهوري
خيز که
در
کوه و دشت خيمه زد ابر بهار
مست ترنم هزار، طوطي و دراج و سار، بر طرف جويبار،کشت و گل و لاله زار، چشم تماشا بيار
خاک خموش و
در
خروش، سست ز نهاد و سخت کوش، گاه به بزم ناو نوش، گاه جنازه ئي به دوش
مير جهان و سفته گوش مي نگريم و مي رويم
مه ز سفر پا کشيد،
در
پس تل آرميد، صبح ز مشرق دميد، جامه ي شب بر دريد، باد بيابان وزيد
تيز ترک گام زن منزل ما دور نيست
ديوان رهي معيري
گه شکوه شام هجران پيش طره تو گفتن گه مژده وصل و شادي ، از لعل تو شنيدن
داني که دولت چه باشد ، روي دلکش تو ديدن
در
سايه سرو نازت چون سبزه آرميدن
گلستان سعدي
... برميايد مفرح ذات. پس
در
هر نفسي دو نعمت موجودست و بر هر نعمتي ...
... بردارد ايزد تعالي
در
وي نظر نکند بازش بخواند باز اعراض کند ...
... مصلحت آن ديدم که
در
نشيمن عزلت نشينم و دامن از صحبت فراهم چينم ...
... که پسنديده آيد
در
بارگاه شاه جهان پناه، سايه کردگار و پرتو لطف ...
امعان نظر
در
ترتيب کتاب و تهذيب ابواب، ايجاز سخن را مصلحت ديد تا ...
... چندانکه پاسي از شب
در
گذشت ...
... حقيقت است اما اگر
در
سلک صحبت آن بدان تربيت يافتي طبيعت ايشان ...
... آيند و رحمت تا
در
پناه دولتش ايمن نشينند و ترا اين هر دو نيست ...
حکيمي
در
آن کشتي بود ملک را گفت: اگر فرمان دهي من او را بطريقي ...
... السلام معتکف بودم
در
جامع دمشق که يکي از ملوک عرب که به بي ...
درويشي مستجاب الدعوه
در
بغداد پديد آمد حجاج يوسف را خبر کردند ...
... داري شايد، که اسبم
در
اين واقعه بي جو بود و نمد زين بگرو، و ...
... برکت صحبت ايشان
در
وي اثر کرد و جمعيت خاطرش دست داد، ملک بار ...
... بسابقه معرفتي که
در
ميان ما بود صورت حالش بگفتم و اهليت و ...
... جسارت بخواستم،
در
حالت بيرون آمدن گفتم: ...
... نوشيروان عادل را
در
شکارگاهي صيدي کباب کردند و نمک نبود، غلامي ...
صفحه قبل
1
...
3297
3298
3299
3300
3301
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن