نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
پر زنان
در
پيش شمع روي تو
جان ناپرواي من پروانه اي است
بر سر موي است جان کز ديرگاه
يک سر موي توام
در
شانه اي است
مرغ آدم دانه وصل تو جست
لاجرم
در
بند دام از دانه اي است
گر مرا
در
عشق خود فاني کني
باقيت بر جان من شکرانه اي است
بيدقي عطار
در
عشق تو راند
گر به فرزيني رسد فرزانه اي است
چون کار جهان فناي محض است
چندين تک و پوي
در
جهان چيست
جان
در
تو ز خويشتن فنا شد
زان بي خبر است جان که جان چيست
هر دم گرهي عظيم افتد
در
پرده گره گشاي من کيست
در
عشق قرار بي قراري است
بدنامي عشق نام داري است
شاهي که همه جهانش ملک است
در
دشت ز بهر يک شکاري است
آن را که گرفت عشق تو نيست
در
معرض صد گرفتکاري است
سر مويي نمي داني ازين سر
تو را گر
در
سر مويي رضا نيست
خيال کژ مبر اينجا و بشناس
که هر کو
در
خدا گم شد خدا نيست
چو تو
در
وي فنا گردي به کلي
تو را دايم وراي اين بقا نيست
چون نماني تو، تو ماني جمله و اين فهم را
در
خيال آفرينش هيچ استظهار نيست
هر که درين درد گرفتار نيست
يک نفسش
در
دو جهان کار نيست
پرده اين راز که
در
قمر جان است
جز قدح دردي خمار نيست
کعبه جانان اگرت آرزوست
در
گذر از خود ره بسيار نيست
پرده پندار بسوز و بدانک
در
دو جهانت به ازين کار نيست
تا بگريم
در
فراقت زار زار
عالمي خون جگر بايست نيست
چون بدادم دل به تو بر يک نظر
در
منت به زين نظر بايست نيست
در
زير خاک چون دگران ناپديد شو
اين است چاره تو چو جانان پديد نيست
جان ناپديد آمد و
در
آرزوي جان
از بس که سوخت اين دل حيران پديد نيست
در
جشن مي عشق که خون جگرم ريخت
نقل من دلسوخته جز خون جگر نيست
جانا اگرم
در
سر کار تو رود جان
از دادن صد جان دگرم بيم خطر نيست
صفحه قبل
1
...
3296
3297
3298
3299
3300
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن