نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان عطار
مرا
در
عشق او کاري فتادست
که هر مويي به تيماري فتادست
اگر گويم که مي داند که
در
عشق
چگونه مشکلم کاري فتادست
از آن دل دست بايد شست دايم
که
در
دست چو تو ياري فتادست
کجا يابد گل وصل تو عطار
که هر دم
در
رهش خاري فتادست
کجا مردي است
در
عالم که او را
نظر بر کار و بارم اوفتادست
در
ده مي کهنه اي مسلمان
کين کافر کهنه توبه بشکست
سر به بازار قلندر
در
نهم
پس به يک ساعت ببازم هرچه هست
پس چو عطار از جهت بيرون شويم
بي جهت
در
رقص آييم از الست
وگر
در
عشق از عشقت خبر نيست
تو را اين عشق عشقي سودمند است
خرابي ديده اي
در
هيچ گلخن
که خود را از خرابات اوفگند است
عدو جان خويش و خصم تن گشت
در
اول گام هرک اين ره سپردست
ز سنداني که بر سر مي زنندش
قدم
در
عشق محکم تر فشردست
ما بر
در
تو چو خاک بوديم
نه آب و نه گل هوا نبودست
وگر سيري ز جان
در
باز جان را
که يک جان را عوض آنجا هزار است
وگر
در
يک قدم صد جان دهندت
نثارش کن که جان ها بي شمار است
درآمد دوش
در
دل عشق جانان
خطابم کرد کامشب روز بار است
چو شد فاني دلت
در
راه معشوق
قرار عشق جانان بي قرار است
تو را اول قدم
در
وادي عشق
به زارش کشتن است آنگاه دار است
وزان پس سوختن تا هم بويني
که نور عاشقان
در
مغز نار است
کسي کو
در
وجود خويش ماندست
مده پندش که بندش استوار است
آتش عشق تو
در
جان خوشتر است
جان ز عشقت آتش افشان خوشتر است
مي نسازي تا نمي سوزي مرا
سوختن
در
عشق تو زان خوشتر است
چون وصالت هيچکس را روي نيست
روي
در
ديوار هجران خوشتر است
خشک سال وصل تو بينم مدام
لاجرم
در
ديده طوفان خوشتر است
همچو شمعي
در
فراقت هر شبي
تا سحر عطار گريان خوشتر است
صفحه قبل
1
...
3291
3292
3293
3294
3295
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن