167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

تذکرة الاوليا عطار

  • ... کند. اگر غمگيني در ميان امتي بگريد، جمله آن امت را در کار او ...
  • ... «چنان که عجب بود که در بهشت گريند عجبتر آن بود که کسي در دنيا ...
  • ... بخواه، من آن دعا را در حق سلطان صرف کنم. از آن که اگر در صلاح ...
  • در حال فرمود تا عماري ها و فرش ها و ديباها بياوردند. و دختران را ...
  • ... بودند. و غلامان در پيش او صف زده. ناگاه مردي با هيبت از در ...
  • ... يا پوستيني. هم در آن ساعت پوستيني پشت او گرم کرد تا در خواب شد. ...
  • ... ام و بگزيده ام: در اين جهان ذکر خداوند - تعالي - و در آن جهان ...
  • ... نخسبي، طمع مدار که در صف مردانت را هي دهند». و در اين حرف که ...
  • ... اين چه گفتي ». و در حال، توبه کرد. و در توبه شش سال بود، تا از ...
  • ... که: «اين چهل بار در مقابله آن چهل سپر زرين است که در پيش تو مي ...
  • ... - عليه السلام - در خواب ديدم که از آسمان به زمين آمد - و صحيفه ...
  • ... انار شيرين گشته. و در سالي دو بار انار دادي. و مردمان آن درخت ...
  • نقل است که وقتي در کشتي خواست نشستن. سيم نداشت. گفتند: «هر يک ...
  • ... را استوار داريد در رزق، آنگاه در آن درخت نگريد. اگر زر طمع ...
  • ... روز مست مي رفت. در راه کاغذي ديد افتاده و بر آنجا بسم الله ...
  • ... گرفت. و دست همت در دامن دولت اوليا زد. و ديگر هرگز کفش در پاي ...
  • ... گفتند: «چرا کفش در پاي نمي کني؟». گفت: «آن روز که آشتي کردم، ...
  • ... پيش او بودند و او در رضا سخن مي گفت. يکي گفت: «يا بانصر! هيچ از ...
  • ... سوگند به خداي دهند، در حال اجابت کند. يک قسم دگر آن اند که سوال ...
  • ... ». گفت: «فقر را در برگير، و زندگاني با صبر کن؛ و هوا را دشمن گير ...
  • ... بيان آن سخن است که در جواب آن صوفي گفت: «اگر در دل کرده بودي که ...
  • ... تنگي سخاوت. و ورع در خلوت، و سخن گفتن پيش کسي که از او بترسي ». ...
  • ... :) «اگر همه عمر در دنيا به سجده شکر مشغول گردي، شکر آن نکرده ...
  • ... بداني که اگر مرا در آتش سجده کردي، شکر آن نگزاردي که تو را در ...
  • ... «مدتي است تا مردي در آن کوه عبادت مي کند. يک روز کسي با او ...
  • ... کردند، هر يک گوهري در دهان گرفته. ذوالنون يکي بگرفت و ايشان داد ...
  • ... سلوي نباراني ». در حال من و سلوي باريدن آغاز کرد. از خانه به در ...
  • ... را بيند که دست در غير او زده اي، تو را بدو باز گذارد و او را به ...
  • ... به پرده جهل. و در زير آن پرده پديد آراد آنچه رضاي اوست. که ...
  • ... است ». گفت: «حکمت در معده يي قرار نگيرد که از طعام پر باشد». ...
  • ... آن است که هنوز در اين راه يک قدم ننهاده اي. که تاذره يي از وجود ...
  • ... دورترين آن است که در ظاهر اشارت او به خداي بيشتر است ». - يعني ...
  • ... بينم. و بايزيد در ميان نه ». يعني آنچه بايزيد است، در حق محو ...
  • ... پدر را - از استاد در معني اين آيت پرسيد. چون استاد معني آن بگفت ...
  • ... قبله انداخته بود. در حال بازگشت او را ناديده.گفت: «اگر او را در ...
  • ... بود». گفت: «آنچه در جمله مجاهدات و رياضات و غربت مي جستم، در آن ...
  • چنان که طفلي در شکم مادر مثلا دو من بود. چون به جواني رسد، صد من ...
  • ... سيبي سرخ بگرفت و در وي نگريست گفت: «سيبي لطيف (است)». در سرش ...
  • ... زمينيان جمع کردم و در بالش نهادم و در زير سر نهادم ». ...
  • ... کردم و هم چنان در ميان خرقه مي بودم و خرقه يخ بسته بود. تا آن ...
  • ... گفت: «شکي به من در آمد و از طاعت نوميد شدم. گفتم: به بازار شوم ...
  • گفت: «بيا تا در اين دريا رويم ». ابراهيم بترسيد وگفت: «مرا اين ...
  • ... قرائي را انکاري بود در حق شيخ. که کارهاي عظيم مي ديد، و آن ...
  • ... ندادم. گفتم: ياتن در طاعت ده، يا از تشنگي جان بده ». و گفت: «چه ...
  • ... من جهد کردم که در خور تو بود، اما نبود. در خود بايزيد است. ...
  • ... مي گفت: «الهي! در من نگر». شيخ گفت - از سر غيرت وغلبات وجد - که ...
  • ... «ندا کردند از من در من که: اي تو، من » - يعني به مقام النفاء في ...
  • ... پيش روان سپاه، در باديه حيرت گم شده بودند و در درياي عجز غرق ...
  • ... اهل آخرت را سرور در سرور است. و دوستي حق اهل معرفت را نور در ...
  • ... عارف چون چراغي بود در قنديلي از آبگينه پاک، که شعاع او جمله ...