167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

کشکول شيخ بهايي

  • ... اي مردمان، روزها در هم پيچد و عمرها فنا پذيرد و جسم ها در خاک ...
  • ... خداوند شرمم آيد که در خانه ي او از ديگري چيزي خواهم. پس از آن، ...
  • ... زماني که غير خدا در نظر وي از حيث ذات و وجود و صفت مستهلک نگردد ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • ... داشتم سخت. لکن روزي در مجلس، ما را مي ستودي. دوستي از دوستان ما ...
  • ... خلاف تو مي گويند. در خون آن کس سعي مي کني، و سالها بدآن يک سخن ...
  • ... » وزير گفت: «او در گوشه يي نشسته است و عزلت گرفته، و به عبادت ...
  • منصور در حال برجست و پيش صادق باز دويد و در صدرش بنشاند و به دو ...
  • در حال دستي جامه حاضر شد و امام جعفر درپوشيد. آن سوخته پيش رفت و ...
  • ... گفت: «ذکر توبه، در وقت ذکر حق - تعالي - غافل ماندن است از ذکر. ...
  • ... خداي - عز وجل - در بنده نهان تر است از رفتن مورچه، در سنگ سياه، ...
  • ... رسول الله! ما اين در خود نمي يابيم ». سيد - عليه السلام - گفت: ...
  • ... طلبيم ». گفتند: «او در وادي عرنه، شتر چراند (تا) شبانگاه نان ...
  • پس اويس مرقع در پوشيد و گفت که «به عدد موي گوسفندان ربيعه و مضر ...
  • ... برده است و کفني در گور آويخته و بر لب گور نشسته و مي گريد که نه ...
  • ... الوحدة »، سلامت در تنهايي است و تنها آن بود که فرد بود در وحدت، ...
  • ... احتياج نيست. همه خلق در دين بدو محتاجند، و او در دنيا از همه ...
  • ... پيلان ساخته باشيم، در سينه موران نتوان ريخت ». و هر گاه که مجلس ...
  • ... که «قومي اند که در سخن، ما را چندان مي ترسانند که دل ما از خوف، ...
  • ... به دست خود مرا در خاک نه. و اين خط در دست من نه، که حجت من اين ...
  • ... چرا سجل کردم؟». در اين انديشه در خواب رفت. ...
  • ... بيدار شد، آن کاغذ در دست خود ديد. گفت: «خداوندا! مرا معلوم است ...
  • اين سخن عظيم در من اثر کرد. و کودکي وقتي چراغي مي برد و گفتم: از ...
  • ... ايشان تجلي کند. اگر در جلالش نگرند، مست هيبتش شوند و اگر در ...
  • ... که کسي را ديد که در گورستان نان مي خورد. و گفت: «او منافق است » ...
  • ... خواب ديد و گفت: «در حال حيات هرگز نخنديدي. در نزع، آن چه حال ...
  • ... دمشق مقيم بود و در جامع دمشق معتکف شد - که آن را معاويه بنا ...
  • ... مي کردم، هيچکس در من ننگرست، اکنون که دل به تو دادم و يقين درست ...
  • ... دانم که رضاي دوست در طاعت اوست. توبه کردم که: دگر در وي عاصي ...
  • ... ديد که مالک است، در پايش افتاد و عذر خواست و گفت: «اي خواجه! ...
  • نقل است که آتشي در بصره افتاد. مالک عصا و نعلين برداشت و بر ...
  • ... واسع -رحمة الله - در وقت (خود) نظير نداشت و بسيار تابعين را ...
  • ... مي افزايد؟». و در معرفت چنان بود که گفتي: «ما رأيت شيئا، الا و ...
  • ... به عرفات. وقتي در بصره قحطي عظيم بود و حبيب طعام بسيار بخريد به ...
  • ... اجابت ». و گفت: «تو در روزگاري افتاده اي که به قول از فعل راضي ...
  • ... (خشک) گردانيدي و در هفته يکي از آن به کار بردي و به عبادت مشغول ...
  • ... پيش او آمد - واو در سردابه بود- و گفت: «مردمان حال تو از من مي ...
  • ... کرد، رابعه را ديد در سجده که مي گفت: «الهي! تو مي داني که هواي ...
  • در حال خر برخاست. رابعه بار بر نهاد و برفت. راوي گفت: بعد از ...
  • ... کار و بار است که در جهان افگنده اي؟». رابعه گفت: «تو شور را در ...
  • ... بدل شود و تو هنوز در هفتاد حجابي از روزگار خود. تا از تحت اين ...
  • ... ايشان بمن نماي ». در حال عذر زنانش پديد شد. هاتفي آواز داد که: ...
  • ... گو پياز مباش ». در حال مرغي از هوا درآمد و پيازي چند، پوست باز ...
  • ... درم بفروختم و يکي در اين دست گرفتم و يکي در آن دست. ترسيدم که ...
  • ... نيک است. اما اگر در دنيا چنان است که اگر يک نفس از ذکر حق غافل ...
  • ... من و نعمت دنيا در يک دل جمع نشود. اي رابعه! تو را مرادي است و ...
  • ... اگر اشارت کني، در حق تو نظر کنند». رابعه گفت: «من شرم دارم که ...
  • ... رابعه به گوشه چشم در من نگرست و گفت: «کسي که ناسزا مي گويد، ...
  • ... خدايا! اگر فردا مرا در دوزخ کني، من فرياد بر آورم که: تو را ...
  • ... ، و مرجع قوم. و در رياضات و کرامات شأني رفيع داشت، و در ورع و ...
  • گفت: «در تورات خوانده بودم هر که توبه او درست بود، خاک در دست او ...