نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
چو داغ لاله مرا
در
حديقه هستي
به پاره دل و لخت جگر مدار گذشت
سهل باشد بند کردن ناخني
در
بيستون
پيش برق تيشه من کوه ميدان مي دهد
صائب ز فکرهاي گلوسوز من نماند
جا
در
بياض گردن خوبان روزگار
مي تواند چنگ
در
فتراک زد خورشيد را
از تعلق هر که چون شبنم سبکبار آمده
ديوان عبيد زاکاني
لبت به خون دل عاشقان خطي دارد
غبار چيست دگر باره
در
ميانه ما
در
ما به ناز مي نگرد دلرباي ما
بيگانه وار ميگذرد آشناي ما
چونکه قدم مينهد شوق تو
در
ملک جان
صبر برون ميجهد از دل شيداي ما
متحير شده ام تا غم عشقت ناگاه
از کجا يافت
در
اين گوشه ويرانه مرا
هوس
در
بناگوش تو دارد دل من
قطره اشگ از آنست چو دردانه مرا
دولتي يابم اگر
در
نظر شمع رخت
کشته و سوخته يابند چو پروانه مرا
ميزند غمزه مرد افکن او تير مرا
دوستان چيست
در
اين واقعه تدبير مرا
گر نه زنجير سر زلف تو باشد يکدم
نتوان داشت
در
اين شهر به زنجير مرا
حلقه زلف تو
در
خواب نمودند به من
جز پريشاني از آن خواب چه تعبير مرا
خورشيد
در
نقاب خجالت نهان شود
از روي جانفزاش اگر بر فتد نقاب
در
حلقه هاي زلفش جانهاي ما اسير
از چشمهاي مستش دلهاي ما کباب
دل رميده شوريدگان رسوائي
شکسته ايست که
در
بند موميائي نيست
مراد خود مطلب هر زمان ز حضرت حق
که بر
در
کرمش حاجت گدائي نيست
در
يوزه کردم از لب دلدار بوسه اي
گفتا برو عبيد که وقت زکوة نيست
چون صبا بر چين زلفش ميگذشت
بوستان
در
مشگ و عنبر ميگرفت
هر دمي از آه دود آساي من
آتشي
در
عود و مجمر ميگرفت
بوسه اي زو دل طلب ميکرد ليک
اين سخن با او کجا
در
ميگرفت
ز سنبلي که عذارت بر ارغوان انداخت
مرا به بيخودي آوازه
در
جهان انداخت
ز شرح زلف تو موئي هنوز نا گفته
دلم هزار گره
در
سر زبان انداخت
دهان تو صفتي از ضعيفيم ميگفت
مرا ز هستي خود نيک
در
گمان انداخت
ز دلفريبي مويت سخن دراز کشيد
لب تو نکته باريک
در
ميان انداخت
صفحه قبل
1
...
3267
3268
3269
3270
3271
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن