نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
عندليبانش نمي گردند بي برگ از نوا
فرش چون سبزه است
در
باغش بهار بي خزان
در
نظرها از سواد قطعه ريحان او
يک قلم شد نسخ، خط چون غبار گلرخان
چشم شبنم حلقه بيرون
در
گرديده است
بس که تنگي مي کند بر جوش گلها گلستان
چون به توفيق حق و اقبال روزافزون شاه
يافت اين دولتسرا انجام
در
اندک زمان
چون ز ظلمت
در
لباس دود پنهان گشته است؟
نيست آب زندگاني گر کباب زنده رود
برق
در
پيراهن اندازد کتان توبه را
چون مي روشن، فروغ ماهتاب زنده رود
همچو داغ تازه
در
زير سياهي شد نهان
چشمه جان بخش حيوان از حجاب زنده رود
نيست ممکن از تماشايش نظربرداشتن
صد پري
در
شيشه دارد هر حباب زنده رود
دشت پيماي جنون گشته است چون موج سراب
موج آب زندگي
در
روزگار زنده رود
از صدف صد دامن گوهر محيط آماده است
در
حريم سينه از بهر نثار زنده رود
جلوه مستانه اش سيلاب هوش است و خرد
نيست صائب حاجت مي
در
کنار زنده رود
هر خم طاقي ز پل
در
ديده درياکشان
جلوه طاوسي از گلهاي الوان مي کند
در
سر پل ميکشان محتاج کشتي مي شوند
گر چنين زرينه رود امسال طغيان مي کند
قطره اي کز دست گوهربار ساقي مي چکد
در
گشاد عقده دل کار دندان مي کند
غوطه چون آيينه
در
زنگار خجلت داده است
چرخ اخضر را زمين اخضر مازندران
گر چه از ابرست دايم آفتابش
در
نقاب
مهر تابان است هر نيلوفر مازندران
چون سواد چشم عاشق،
در
خزان و نوبهار
نيست بي ابر تري بوم و بر مازندران
همچو پاي سرو هيهات است بيرون آمدن
پاي هر کس شد به گل
در
کشور مازندران
دامها از سيرچشمي خواب راحت مي کنند
از هجوم صيد
در
بوم و بر مازندران
غوطه
در
آب گهر زد چون رگ ابر بهار
کلک صائب گشت تا مدحتگر مازندران
تا به کي
در
شيشه افلاک باشي همچو ديو؟
ناله آتش فشاني از سر غيرت برآر
آرزو تا چند ريزد خار
در
پيراهنت؟
شعله اي بر خارخار آرزوي دل گمار
زخم دندان ندامت
در
کمين فرصت است
بر زبان، حرفي که نتوان گفت آن را برميار
تا نگيرد خوشه اشک ندامت دامنت
در
قيامت آنچه نتواني درو کردن، مکار
جمله اعضا بر گناه هم گواهي مي دهند
روز محشر
در
حضور حضرت پروردگار
صفحه قبل
1
...
3263
3264
3265
3266
3267
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن