نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.15 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
کفن شد جامه فانوس از داغ جگرسوزم
ز شوخي شعله من
در
ته دامن نمي گنجد
فضاي پرفشاني از براي بلبلان دارد
اگر چه
در
حريم غنچه گل، بو نمي گنجد
طريق دوستداري نيست خاموشي پس از رنجش
شکايت چون گره گرديد
در
دل، کينه مي گردد
نيم غافل ز پاس زيردستان
در
زبردستي
چو گوهر رشته از پهلوي من لاغر نمي گردد
گرانجان
در
زمين خشک گردد غرق چون قارون
کف پاي سبکروحان ز دريا تر نمي گردد
مخور زنهار از همواري وضع جهان بازي
که اين بيدادگر
در
موم پنهان نيشتر دارد
مده سررشته کوچکدلي از دست
در
دولت
که گر از ديده سوزن فتد عيسي خطر دارد
بدآموز قفس
در
آشيان مسکن نمي سازد
ز چشم افتاده دام تو با گلشن نمي سازد
صفاي عارضش ته جرعه بر مهتاب مي ريزد
لبش بيهوشدارو
در
شراب ناب مي ريزد
ندارد جز ندامت حاصلي آميزش مردم
نصيب برق گردد دانه چون
در
خرمن آويزد
توان سير پر طاوس کرد از هر پر زاغي
اگر آيينه انصاف
در
پيش نظر باشد
نگردد از رواني اشک را مانع صف مژگان
عنان بحر
در
سرپنجه مرجان نمي باشد
(يک اداي نمکين
در
همه عمر نکرد
يارب اين بخت مرا تهمت شوري که نهاد؟)
در
دل سنگ توان رخنه به همواري کرد
رشته را عقد گهر کوچه دهد تا گذرد
قاصد و نامه و پيغام نمي خواهد عشق
در
حرم پيروي قبله نما نتوان کرد
مي توان شمع برافروخت ز نقش قدمش
هر که را آتش سوداي تو
در
سر باشد
فيض
در
دامن صحراي جنون مي باشد
خاک اين باديه آغشته به خون مي باشد
نيست
در
طالع من عقده گشايي، ورنه
عقده چون تاک به اندازه دستم دادند
خلد تسخير دل اهل محبت نکند
برق
در
بوته خاشاک اقامت نکند
چون صبا بيهده بر گرد چمن گرديدم
رزق من غنچه صفت
در
دلم اندوخته بود
مرغ من
در
بغل بيضه هم آزاد نبود
آشيان هيچ کم از خانه صياد نبود
هميشه
در
پي آزار ماست چشم فلک
به قصد شبنم ما آفتاب مي گردد
لبش به ظاهر اگر حرف شکرين دارد
ز خط سبز همان زهر
در
نگين دارد
حجاب روشني دل بود حلاوت عيش
که موم روز سياهي
در
انگبين دارد
ترا که باده لعلي است
در
قدح مپسند
که استخوان مرا درد کهربا سازد
صفحه قبل
1
...
3244
3245
3246
3247
3248
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن