167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • هر سر خاري که گل کرد از زمين
    در رگ من مي دواند نيش را
  • نغمه در زاهد پوسيده سرايت ننمايد
    اين نسيمي است که از جاي کند سرو جوان را
  • گل رخسار او در عالم آب
    زند ترخنده بر ياقوت سيراب
  • (در خار و گل دهر به يک چشم نظر کن
    سرچشمه خورشيد شو از معني مشرب)
  • (حاجت از خاک مراد در ميخانه طلب
    دم همت ز لب خامش پيمانه طلب)
  • آنچه بر رخساره او مي نمايد خال نيست
    شبنم نازک دلي در آتش گل سوخته است
  • عشق پنهاني خنک چون ناز حسن خانگي است
    شيوه هاي دلفريب عشق در ديوانگي است
  • نغمه لبيک، غمازست در راه طلب
    جامه احرام اينجا پرده بيگانگي است
  • در صدف گوهر جدا باشد ز آغوش صدف
    وصل هجران است هر جا دورباش ناز هست
  • در محبت جز تهيدستي متاعي باب نيست
    هر که را دل هست اينجا از اولوالالباب نيست
  • در ميان چشم ما و دولت بيدار عشق
    پرده بيگانگي جز پرده هاي خواب نيست
  • لنگر آسودگي دست مرا بر چوب بست
    تا به دست بسته روزي طفل در گهواره يافت
  • پنجه غيرت دل پرويز را در هم شکست
    هر کجا حرفي ز شيرين کاري فرهاد رفت
  • به اين عنوان اگر قامت کشد سرو دلارايت
    نمايد طوق قمري جلوه خلخال در پايت
  • نخواهي از گزيدن مانع دندان من گشتن
    اگر داني چه خونها در جگر دارم ز لبهايت
  • عشق ازان برق که در خرمن مجنون انداخت
    دود اول ز سيه خانه ليلي برخاست
  • پيش ارباب خرد رسم تکلف باب است
    در خرابات مغان ترک ادب آداب است
  • عاشق صادق و پرواي ملامت، هيهات
    صبح در سينه خود چاک زدن بي تاب است
  • در لطافت تن سيمين تو با خرمن گل
    يک قماش است، ولي از تو بانگيزترست
  • در شکست دل ما سعي نه از تدبيرست
    پشت اين لشکر آگاه، دم شمشيرست
  • عافيت مي طلبي ترک برومندي کن
    که سر سبز در اينجا علف شمشيرست
  • فکر دنياي دني کار خدانشناس است
    هر چه در دل گذرد غير خدا وسواس است
  • در سواد ورق لاله اگر غور کني
    گرده دامن ليلي و سر مجنون است
  • رتبه چين جبين اهل هوس نشناسند
    سکته در مشرب اين طايفه ناموزون است
  • در بيابان تمنا اثر از منزل نيست
    مي کند آنچه سياهي، نفس سوخته است