167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

تذکرة الاوليا عطار

  • ... مولاه » - صادق نيست در دعوي خود، هر که فراموش نکند الم زخم در ...
  • ترسي در دل او پديد آمد گفت: «خداوندا!اين صورت لطف به من فرستادي، ...
  • ... و خلق به يکبار در گريه افتادند و پسر از هوش برفت در گريه. چون ...
  • در آن آينه نگاه کردم، منزل خود گور ديدم و در او انيسي و غمگساري ...
  • نقل است که سه تن در مسجدي خراب عبادت مي کردند. چون بخفتند بر در ...
  • ... ». گفت: «شما را در خواب يافتم. پنداشتم چيزي نخورده ايد و گرسنه ...
  • او را گفتند: «تا در اين راه آمده اي، هيچ شادي به تو رسيده است؟». ...
  • ... که صوري گويد که در بيت المقدس با ابراهيم بودم، در وقت قيلوله در ...
  • ... که وقتي ابراهيم در کشتيي نشسته بود. بادي عظيم برخاست. کشتي غرق ...
  • ... پيش او رفتي. و در حق او ارادت تمام داشت. شاگردانش مي گفتند: «تو ...
  • مرا آتشي در جان افتاد. خود را به سوي دريا انداختم. جماعتي در ...
  • ... آن گه شيخ گفت: «در هاون نه وخرد بکوب و در آب انداز. و بدان که ...
  • ... او خداوند توست در همه حال ». گفت: «علم موجود است و عمل به علم ...
  • و روايات او در احاديث عالي بود. و پيش از او کسي را در معاني ...
  • ... بشنيد. بگريست. پس در بزد. مادر گفت: «کيست؟». گفت: «غريب تو». ...
  • ... مي آمد، سبويي آب در دست و پوستيني کهنه در بر. چون چشم بايزيد بر ...
  • ... «اينجا مرد هست که در شبانروز درياي ازل و ابد در مي کشد و نعره هل ...
  • ... ايستاده بود. و من در حال او تعجب مي کردم و گوش به وي مي داشتم. ...
  • ... با بايزيد گفت که در سبق السبق از من چه تقصير و از تو چه توفير ...
  • زناري در بازار آويخته بود. پرسيدم که: به چند؟ گفت: به هزار دينار ...
  • ... «حق - تعالي - مرا در دو هزار مقام در پيش خود حاضر کرد و در هر ...
  • ... بهتر، که ايشان در ماهي غسلي کنند از ناپاکي، و ما در همه عمر خود ...
  • ... پس سي هزار سال در فضاي وحدانيت او پريدم و سي هزار سال ديگر در ...
  • نقل است که شيخ در ابتدا «الله الله » بسيار مي گفت. در حال نزع هم ...
  • ... آيد و هر رجا که در مقدم آن خوف نبود، زود بود که آن کس ايمن گردد ...
  • نقل است که پاي در کشتزاري نهاد، آواز آمد که: «يا ثور!» - بنگر که ...
  • در حال خليفه بر تخت بود و ارکان دولت بر حواشي. طراقي در آن سراي ...
  • ... سوراخي نمي دانم که در آنجا گريزد. و خود را ناپديد کند. که سلف ...
  • ... دانستم که راه خداي در چهار چيز است: يکي امن در روزي. دوم اخلاص ...
  • ... «زينهار! اگر شما را در مسئله يي چيزي ظاهر شود و دليلي روشنتر ...
  • نقل است که يک بار در ميان درس ده بار برخاست و بنشست. گفتند: «چه ...
  • ... : «علم همه عالم در علم من نرسيد و علم من در علم صوفيان نرسيد و ...
  • گفتند: «اين صوفيان در مسجد نشسته اند بي علم بر توکل ». گفت: «غلط ...
  • ... سردشده است و چيزي در من پيدا گشته است که راه بدآن نمي دانم و در ...
  • ... خلق بگردانيد و در خانه معتکف شد. چون مدتي برآمد، امام ابوحنيفه ...
  • ... : «بهترين (چيزي در اين) روزگار ما صبر است و صبر دو قسم است. صبري ...
  • ... عظيم رند. پسر از در درآمد، مست ورباب در دست بر ايشان بگذشت و ...
  • ... روزي مجلس مي گفت در بلخ. گفت: «الهي! هر که در اين مجلس ...
  • ... تعالي - سه چيز در سه چيز نهاده است: فراغت عبادت (پس از امن مؤنت ...
  • ... شود. و جهادي است در علانيه و در اداء فرايض تا وقتي که گزارده ...
  • ... و از آن حلاوتي در دلم پديد مي آمد. چون يک سال برآمد، خالم گفت: ...
  • مرا گفت: «در نماز آدينه چه گويي؟». گفتم: «ميان ما و مسجد يک ...
  • ... خواب ديدم که خلق در موقف ايستاده بودند. ناگاه مرغي سپيد ديدم که ...
  • ... نيايد تا آن گاه که در عدم بر خويشتن اثر دوستي نبيند و در فنا ...
  • ... را بردم وجامه نو در وي پوشيدم و جوز خريدم و دل وي شاد کردم. در ...
  • ... آن شهر بود. روزي در جايي خراب مي گذشت. معروف را ديد نشسته. و ...
  • ... خيري خواسته است، در عمل خير بر وي بگشايد و در سخن بروي ببندد - ...
  • و کس را در رياضت آن مبالغت نبود که او را، تا به حدي که جنيد گفت ...
  • ... نيافتند. گفت: «در تنور نگريد، که با من عهد چنين دارد که در هيچ ...
  • ... نصيب بود». فاطمه در مروت چنين بود. لاجرم بايزيد گفت: «هر که ...