نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
در
آفتاب قيامت دلير نتوان ديد
به داغ سينه مجروح ما نظر نکني
براي سرکشي نفس عقل
در
کارست
ترا که گرگ شبان شد چه مي خواهي؟
خلاصه دو جهان
در
وجود کامل توست
تو شوخ چشم ازين و ازان چه مي خواهي؟
همين نه
در
نظر اي سيمبر نمي آيي
ز سرکشي تو به انديشه درنمي آيي
سري به گوشه دل مي توان نهفته کشيد
مرا به ظاهر اگر
در
نظر نمي آيي
ندانم آن خط سحرآفرين چه مضمون است
که
در
قلمرو دلهاست طرفه غوغايي
در
انتظار تو هر هفت کرده است بهشت
نظر سياه مگردان به هر تماشايي
همين نه بهر سليمان کشيده اند بساط
که هست
در
دل هر مور مجلس آرايي
نمانده است ز اقبال عشق
در
دل من
به غير ترک تمنا دگر تمنايي
سپهر سبزه خوابيده اي است
در
قدمش
که ديده است به اين رتبه سرو بالايي؟
به آفتاب جهانتاب کي رسد صائب؟
اگر چه
در
سر هر ذره هست سودايي
چگونه قطره کشد
در
کنار دريا را؟
به روزگار تو رحم است بر تماشايي
زبان خموش پسنديده است
در
پيري
ز شمع خوش نبود صبح مجلس آرايي
چو قبله گمشدگان است ديده سرگردان
به محفلي که
در
او نيست طاق ابرويي
چو شمع گريه مستانه را غنيمت دان
که هر نفس بود اين آب تلخ
در
جويي
مرا که ملک جهان
در
نظر نمي آمد
خراب ساخت تماشاي طاق ابرويي
روي زمين مقام شکر خواب امن نيست
در
راه سيل پاي به دامن شکسته اي
در
محفلي که برق تجلي است بي زبان
ماييم چون کليم و زبان شکسته اي
در
خاکدان دهر، که زير و زبر شود!
برخاسته است گرد فنا تا نشسته اي
در
پيش هر که غير خدا بسته اي کمر
زنهار پاره ساز که زنار بسته اي
قانع به يک نظاره خشکيم ما ز دور
بر روي ما چرا
در
گلزار بسته اي؟
چون قيمت تو
در
گره روزگار نيست
از روي لطف راه خريدار بسته اي
در
واديي که برق خورد نيش کاهلي
از غفلت آرميده چو منزل نشسته اي
گر هست وحشتي به دل از مردمان ترا
در
کنج خانه دامن صحرا گرفته اي
در
هر دراز کردن دستي ز روي صدق
پيمانه اي ز عالم بالا گرفته اي
صفحه قبل
1
...
3224
3225
3226
3227
3228
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن