167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • بلبل هر بوستان و جغد هر ويرانه نيست
    در فضاي عرش مي پرد هماي بيخودي
  • نوشها درج است در هر نيش اين عبرت سرا
    از سر خاري درين گلزار غافل نگذري
  • عشق هم در پرده ناموس مي ماند نهان
    از کتان آيد اگر مهتاب را گردآوري
  • پهن شد در دامن صحرا فغانم، گرچه من
    چون جرس کردم دل بي تاب را گردآوري
  • در خطرگاهي که سر بايد گرفتن با دو دست
    مي کنند اين غافلان اسباب را گردآوري
  • آدمي را در نظرها آبرو دارد عزيز
    چون گهر کن زينهار اين آب را گردآوري
  • ايمن از صرصر بود صائب چراغ دولتش
    هر که در دولت کند احباب را گردآوري
  • غمزه بي پرواست در جمعيت دلها، مگر
    زلف اين جمع پريشان را کند گردآوري؟
  • در کف اهل کرم گوهر نمي گيرد قرار
    ابر ممکن نيست باران را کند گردآوري
  • بر گل بي خار جولان مي کند در خارزار
    راه پيمايي که دامان را کند گردآوري
  • چون تواند بست در بر روي بوي پيرهن؟
    گر زليخا ماه کنعان را کند گردآوري
  • در شکرخند آن لب نوخط ندارد اختيار
    پسته اي چون شکرستان را کند گردآوري؟
  • تا به کي چون گردباد بادپيما از هوس
    خار در دامان اين صحرا کنم گردآوري؟
  • مي رسد هر دم مرا زخمي ازين آهن دلان
    چون شرار خويش در خارا کنم گردآوري؟
  • عاجزم در حفظ دل، هر چند کوه قاف را
    زير بال خويش چون عنقا کنم گردآوري
  • مي توانم غوطه در سرچشمه خورشيد زد
    گر چو شبنم خويش را اينجا کنم گردآوري
  • بر اميد وعده ديدار او چون مردمک
    نور را در ديده بينا کنم گردآوري
  • چون گل رعنا در ايام بهاران سعي کن
    کز دل پرخون و از رنگ خزاني برخوري
  • خاک ها در کاسه سرکرده چون موج سراب
    رهروان تشنه لب را جلوه دنيا بسي
  • ترک دنيا پيش دنيادوستان باشد عظيم
    ورنه در قاف قناعت هست ازين عنقا بسي
  • زير پاي چرخ کجرفتار چون خوابد کسي؟
    در ره اين سيل بي زنهار چون خوابد کسي؟
  • نوک خاري از گلستان جهان بيکار نيست
    در چنين هنگامه اي بيکار چون خوابد کسي؟
  • چشم بيداري است هر کوکب درين وحشت سرا
    در ميان اينقدر بيدار چون خوابد کسي؟
  • آسمان چون خانه زنبور آتش ديده است
    در ته اين سقف آتشبار چون خوابد کسي؟
  • تنگناي چرخ صائب نيست مأواي حضور
    در دهان شير و کام مار چون خوابد کسي؟