167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

کشکول شيخ بهايي

  • اي عزيز مصر در پيمان درست
    يوسف مظلوم در زندان تو است
  • در کوي خودت مسکن و ماوي دادي
    در بزم وصال خود مرا جاي دادي
  • در بزم تو اي شمع منم زار و اسير
    در کشتن من هيچ نداري تقصير
  • عالم و عالميان در وي گم
    همچو يک قطره ي نم در قلزم
  • اين که در پهلوي چپ مي بيني
    به اگر پهلو از او در چيني
  • به تو نزديک تر ز حبل وريد
    تو در افتاده در ضلال بعيد
  • داشت در پرده ي شاهدي نوخيز
    در ترنم زپسته شکر ريز
  • دست در گردن هم آورده
    رخ نهفته هر دو در پرده
  • آمد آن زمزمه در گوش وزير
    داشت در سينه دلي پند پذير
  • جاي در کعبه ي اميد کند
    روي در قبله ي جاويد کند
  • آن خوشي در بينيت گردد مهار
    در کشاکش داردت ليل و نهار
  • چون فتد در داوري در تاب و پيچ
    جمله اينها پيش او هيچ است هيچ
  • نيست در لااله الا الله
    در حقيقت به جز سه حرف اله
  • مي کند در همه مراتب سير
    مختفي در حجاب صورت غير
  • خون ريز بود هميشه در کشور ما
    جان عود بود هميشه در مجمر ما
  • به شرمي که در روي زيبا بود
    به صبري که در ناشکيبا بود
  • ندانم در اين دير مينو سرشت
    مسلم چرا شد بقا در بهشت
  • چو در گرانمايه روشن گهر
    صدف وار بر تيرگان بسته در
  • در طينت آدمي خدا حرص نهاد
    زآن است کفش بسته در آن وقت که زاد
  • مال گرد آر در نشيمن خاک
    تا در اين کهنه خاکدان باشي
  • زن چيست؟ فسانه گاه نيرنگ
    در ظاهر صلح و در نهان جنگ
  • هر که در او جوهر دانائي است
    در همه کاريش توانائي است
  • کفي گل در همه ي روي زمين نيست
    که در وي خون چندين آدمي نيست
  • فلک در بلندي زمين در مغاک
    يکي طشت خون و يکي طشت خاک
  • درآي از در باغ و بنگر تمام
    زديگر در باغ بيرون خرام