نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
مرغ دل را بيش ازين مپسند
در
بند قفس
شاهباز لامکان را شهپر پرواز ده
تيره منشين
در
حريم ميکشان چون زاهدان
پيش يوسف طلعتان آيينه را پرداز ده
خنده هاي بي غمي
در
کوهساران مفت نيست
همچو کبکان تن به زخم چنگل شهباز ده
ناله حاضر جواب کوهکن استاده است
دل ز سنگ خاره کن
در
بيستون آواز ده
مي دود گوي سعادت
در
رکاب دولتش
قامت هر کس ز بار درد چون چوگان شده
شکوه از پست و بلند دهر کافرنعمتي است
سيل
در
کهسار از سختي سبک جولان شده
جلوه بال پريزادان کند موج سراب
زين سليماني که
در
صحراي امکان آمده
هر سر خاري زبان شکرپردازي شده است
محمل ليلي همانا
در
بيابان آمده
خواب گرديده است صائب بر نواسنجان حرام
بلبل پرشور ما تا
در
گلستان آمده
عمر خود صرف نصيحت ساختم بي فايده
در
زمين شور تخم انداختم بي فايده
چون جرس از ناله بيهوده
در
اين کاروان
خويشتن را از زبان انداختم بي فايده
بود وصل کعبه مقصود
در
بي توشگي
من به فکر زاد، موسم باختم بي فايده
بود
در
بي خانماني عشرت روي زمين
من ز آب و گل عمارت ساختم بي فايده
با وجود بي بري،
در
حلقه آزادگان
گردن دعوي چو سرو افراختم بي فايده
در
گلستان برگ عيش اندوختم بي فايده
چون گل از جمعيت خود سوختم بي فايده
کيمياي رستگاري بود
در
دست تهي
من ز غفلت سيم و زر اندوختم بي فايده
گوهر مقصود
در
گنجينه دل فرش بود
من درين دريا نفس را سوختم بي فايده
از جواهر سرمه من ديده اي بينا نشد
در
ره کوران چراغ افروختم بي فايده
نيست
در
آهن دلان پيوند نيکان را اثر
سوزن خود را به عيسي دوختم بي فايده
قطره آبي که دريا را فرامش مي کند
در
صدف چون گوهر سيراب مي گردد گره
چون صدف از منت خشک سحاب نوبهار
در
گلوي تشنه من آب مي گردد گره
از هجوم اشک
در
چشم نگردد مردمک
آسياي من ز زور آب مي گردد گره
در
گشاد طره شبهاي بي پايان من
پنجه خورشيد عالمتاب مي گردد گره
حسن بي پرواي او آتش عنان افتاده است
ورنه
در
ويرانه ام سيلاب مي گردد گره
تنگي آغوش مانع نيست از جولان ترا
در
کنار هاله کي مهتاب مي گردد گره؟
صفحه قبل
1
...
3200
3201
3202
3203
3204
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن