167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در دودمان خامه صائب نهفته است
    برقي که روي صفحه شود همچو ماه ازو
  • در هر سري که هست تمناي گلرخي
    از بوي گل پري زده گردد مشام او
  • در هر دلي که عشق الهي کند نزول
    چون کعبه جاي کسب هوا نيست بام او
  • چون سر زند ز مشرق زين آفتاب تو
    صد شاخ گل پياده رود در رکاب تو
  • در پرده حرف گوي که تبخال بي ادب
    دندان نگيرد از لب حاضرجواب تو
  • از بس ز خون ما شده گلگون عقيق تو
    در ساغر سهيل کند خون عقيق تو
  • ياقوت آبدار شود اشک شمع ها
    در محفلي که گردد ميگون عقيق تو
  • شب بيشتر کند دل خونخوار را سياه
    در عهد خط زياده کند خون عقيق تو
  • نقش اميد بوسه به وجه حسن نشست
    تا شد نهفته در خط شبگون عقيق تو
  • نتوان در آب و آينه ديدن مثال تو
    چون مد آه، سايه ندارد نهال تو
  • چون بوي گل که مي شود از برگ بيشتر
    در پرده بيش فيض رساند جمال تو
  • از بس که سرکش است قد چون نهال تو
    در آب هم نگون ننمايد مثال تو
  • چندان که دل فزون شکني شوختر شوي
    گويا که در شکستن دلهاست بال تو
  • در سينه زعفران شودش ريشه ملال
    هر کس که بگذرد به دل بي ملال تو
  • يارب چه آتشي، که گلاب چکيده شد
    در شيشه هاي غنچه گل از انفعال تو
  • خورشيد آيدش ورق شسته در نظر
    چشمي که شد فريفته خط و خال تو
  • اي فتنه سايه پرور سرو روان تو
    مه در کمند کاکل عنبرفشان تو
  • صد ترکش از خدنگ ملامت برد به خاک
    خورشيد اگر بلند شود در زمان تو
  • مردم در آرزوي شبيخون بوسه اي
    يارب به خواب مرگ رود پاسبان تو!
  • شرمت به پاسبان خط آزادگي دهد
    در پاي سرو خواب کند باغبان تو
  • بوي گل از ادب نکند پاي خود دراز
    در سايه گلي که بود خوابگاه تو
  • در چشم اهل ديد، خيابان جنت است
    هر چاک سينه اي که شود شاهراه تو
  • با قامت خميده ازين در کجا رود؟
    صائب که باخت نقد جواني به راه تو
  • در خون نشست لاله ز چشم سياه تو
    گل گوشه گير گشت ز طرف کلاه تو
  • چشم غزال، داغ سياهي فکنده اي است
    در معرض سياهي چشم سياه تو