نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
من و دزديده
در
آن چاک گريبان ديدن
جلوه يوسفي از رخنه زندان ديدن
آنچه از زخم زبان بر سر مجنون آمد
معتکف
در
دهن شير توان گرديدن
هست
در
هر نظري حسن ترا جلوه خاص
از تماشاي تو چون سير توان گرديدن؟
در
طلب باش که هر چند سر آيد روزت
تازه چون صبح به شبگير توان گرديدن
چه شوي
در
دل فولاد حصاري، چو ترا
جوهري هست که شمشير توان گرديدن
چه کند سختي ايام به ما بي خبران؟
رخنه
در
قصر حيات تو ز هر خنديدن
آنچنان
در
دهن تيغ به رغبت بروم
که فراموش کند صبح ظفر، خنديدن
صائب از عاقبت خنده بينديش که صبح
غوطه
در
خون جگر زد ز شکر خنديدن
چند چون مردم کوتاه نظر خنديدن؟
در
شبستان فنا همچو شرر خنديدن
صدف پاک گهر از دل من دارد ياد
در
وطن غنچه نشستن، به سفر خنديدن
رشک
در
ناخن حساد چرا ني نکند؟
شد علم خامه صائب به شکر خنديدن
سبزه
در
زير سر سنگ ترقي نکند
قدمي پيش نه از سايه ديوار وطن
سينه خويش به روشنگر غربت برسان
تا به کي صبر کني
در
ته زنگار وطن؟
در
سفر محنت چه زود به سر مي آيد
همه عمر به چاه است گرفتار وطن
اي که
در
آتشي از درد سر آزادي
چندي از چوب قفس صندل پيشاني کن
گفتمت صائب ازان زلف ببر، نشنيدي
اين زمان دست
در
آغوش پريشاني کن
موي
در
ديده صاحب نظران عيب بود
از غم موي ميانان تن خود موي مکن
ندهد تن به کشاکش دل ديوانه من
چون کمان زور بود قفل
در
خانه من
باد دستي گره از خرمن من واکرده است
جمع
در
حوصله مور شود دانه من
مي کشد دامن رعنايي فانوس به خاک
شمع
در
حسرت خاکستر پروانه من
غم دنيا نبود
در
دل ديوانه من
ديو را راه نباشد به پريخانه من
زلف چون حاشيه بر گرد سرش مي گردد
در
کتابي که بود شرح پريشاني من
چون رگ سنگ، زمين گير گران پروازي است
مژه
در
ديده آسوده حيراني من
هر چه
در
خاطر من مي گذرد مي دانند
سادگي آينه بسته است به پيشاني من
در
خزان ناله رنگين بهاران دارند
بلبلان چمن از سلسله جنباني من
صفحه قبل
1
...
3178
3179
3180
3181
3182
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن