167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در رکاب برق دارد پاي، فيض صبحگاه
    اي کم از شبنم، درين گلزار چشمي باز کن
  • غنچه باغ خموشي ايمن است از برگريز
    لب ببند از گفتگو، خون در دل غماز کن
  • اين جواب آن که مي گويد حکيم غزنوي
    پادشاه امروز گشتي در جهان آواز کن
  • برنمي آيي به شرم نوبهار رستخيز
    دانه خود را بسوزان، آنگهي در خاک کن
  • در طريق جانفشاني از شراري کم مباش
    خرده جان صرف آن رخسار آتشناک کن
  • در زمين پاک ريزد دانه ابر نوبهار
    گوهر شهوار خواهي چون صدف دل پاک کن
  • نخل بهتر در زمين نرم بالا مي کشد
    خاکساران جهان را بيشتر تعظيم کن
  • خاکساري پيشه خود ساز چون آب روان
    سرو را چون بندگان در پيش خود استاده کن
  • سر به پيش انداختن از بردباري پيشه کن
    رخنه در بنياد کوه بيستون زين تيشه کن
  • روي در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام
    چون شود لبريز جامت از خمار انديشه کن
  • فتنه در دنبال دارد اختر دنباله دار
    چون برآرد خط، ز خال روي يار انديشه کن
  • مي توان از نبض پي بردن به احوال درون
    مرد دريا نيستي در جويبار انديشه کن
  • ساقيا صبح است مي از شيشه در پيمانه کن
    حشر خواب آلودگان از نعره مستانه کن
  • در جهان بيخودي هوش و خرد بيگانه است
    صاف ملک خويش را از لشکر بيگانه کن
  • کلک صائب پرده از کار جهان برداشته است
    ساغر مردافکني در کار اين ديوانه کن
  • صبح شد ساقي نقاب دختر رز برفکن
    زان لب شيرين، نمک در ديده ساغر فکن
  • شهپر سالک سبکباري است در راه طلب
    هر که دستار ترا خواهد، به پايش سرفکن
  • آرميدن شعله را مغلوب خاکستر کند
    رخنه ها در سينه افلاک، چون مجمر فکن
  • تا مگر صائب چراغ کشته ات روشن شود
    چند روزي در گريبان خواب را اخگر فکن
  • در طلاق اهل غيرت نيست رجعت، زينهار
    از خداجويان تمنا دولت دنيا مکن
  • از سبکروحي چو کردي لنگر خود بادبان
    چون کف از موج خطر انديشه در دريا مکن
  • تا نسازي دامن اطفال را خالي ز سنگ
    از سواد شهر رو در دامن صحرا مکن
  • عالمي در رهگذارت دل به کف استاده اند
    از تغافل عالمي دل را زيان خود مکن
  • قبله من، عکس در شرع حيا نامحرم است
    خلوت آيينه را هم جلوه گاه خودمکن
  • پند صائب را در گوش غرور حسن ساز
    بيش ازين آزار جان بي گناه خود مکن