نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
مي توان با خار
در
يک پيرهن بردن به سر
ليک دشوارست با (نا)سازگاران ساختن
در
شبستاني که اشک شمع آب زندگي است
نيست بر پروانه مشکل خرده جان باختن
پيش تيغي کز رنگ جان است زلف جوهرش
چيست اين استادگي
در
خرده جان باختن؟
فارغ است از سرمه ابر سيه آواز رعد
عشق را
در
پرده ناموس نتوان باختن
سبز کن چون مور
در
ملک قناعت گوشه اي
تا شود آسان ترا ملک سليمان باختن
صائب از اوضاع عالم ديده بينش بپوش
چند عمر خويش
در
خواب پريشان باختن؟
اختراع تيزدستي هاي سوداي من است
سينه را
در
عاشقي پيش از گريبان باختن
صائب از من ياد دارد شبنم اين بوستان
چشم
در
نظاره خورشيدرويان باختن
گوي سبقت هر که از ميدان برد مردست مرد
سهل باشد
در
بيابان اسب تنها تاختن
چند چون خامان نظر بر ماهتاب انداختن؟
تا کي اين مشت نمک
در
چشم خواب انداختن؟
گر چه از من خامتر صيدي ندارد کوي عشق
مي توان
در
سينه گرمم کباب انداختن
گر نيندازد، ستم بر نوبهار خود کند
در
خزان هر کس که بتواند شراب انداختن
قطره ناچيز را درياي گوهر کردن است
سر چو شبنم
در
کنار آفتاب انداختن
شمه سهلي است از نيرنگ سازي هاي حسن
بوسه
در
پيغام هاي تلخ مضمر ساختن
يا ز سيلاب حوادث رو نبايد تافتن
يا نبايد خانه
در
صحراي امکان ساختن
گوهر ما را گراني
در
نظرها شد گران
کاش خود را مي توانستيم ارزان ساختن
خشم را
در
پرده هاي خلق پنهان کردن است
آتش سوزنده را بر خود گلستان ساختن
در
هواي جذب دنياي خسيس اي سست مغز
رنگ خود چون کهربا تا چند کاهي ساختن؟
مي تواند غوطه
در
درياي آتش زد دلير
هر که بتواند به قرب پادشاهي ساختن
مي کند موج حوادث رخنه چون جوهر
در
او
گر حصار خانه از فولاد خواهي ساختن
نيستم
در
عشق کافر ماجراي سوختن
مي دهم جان همچو هندو از براي سوختن
لاله دارد داغ خامي زين گلستان بر جگر
در
سراپاي دل من نيست جاي سوختن
نه ز بي دردي بود خاموشي من چون سپند
در
گره فريادها دارم براي سوختن
عقده هاي مشکلم چون عود يکسر باز شد
تا فتادم
در
حريم دلگشاي سوختن
در
خور آتش چو از تردامني ها نيستم
آه سردي مي کشم گاهي براي سوختن
صفحه قبل
1
...
3160
3161
3162
3163
3164
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن