نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
آن بلبل غريب نوايم که
در
چمن
ننشست جوش سينه گل از ترانه ام
طوفان جلوه تو چو
در
دل گذر کند
دريا شود ز موجه آغوش سينه ام
آغوش صبح، زخمي اقبال من شده است
تيغ که را کشيده
در
آغوش سينه ام؟
چندين هزار حلقه منت کشيده است
از درد و داغ عشق تو
در
گوش سينه ام
گرديده همچو خانه زنبور
در
بهار
از نيش غمزه تو پر از نوش سينه ام
هر چند
در
لباس شکرخند مي زنم
از دل چو پسته زهر نهفته است تا لبم
دلتنگ از ملامت اغيار نيستم
چون گل ، گرفته
در
بغل خار نيستم
در
زهر روي پوش خطر بيشتر بود
امن از خط نرسته دلدار نيستم
ز آزادگي بريده ام از خويش عمرهاست
در
پيش خود چو سرو گرفتار نيستم
تا همچو لعل، رنگ به رخسار داشتم
خون
در
دل از شکست خريدار داشتم
تا چون حباب چشم گشودم ز يکدگر
سر
در
کنار قلزم خونخوار داشتم
هموار بود وضع جهان
در
نظر مرا
تا روي خود ز خلق به ديوار داشتم
از عيب پاک ساخت دل پاک بين مرا
ورنه هزار آينه
در
کار داشتم
هر چند گوهر سخنم آبدار بود
خون
در
جگر زناز خريدار داشتم
زلف شکسته داشت سري با شکستگان
ورنه دل شکسته چه
در
کار داشتم؟
در
زلف او نبود دلم برقرار خويش
دلبستگي چو نغمه به هر تار داشتم
غايب شد از نظر به نفس راست کردني
در
پيش چشم خويش شکاري که داشتم
در
زنگ غوطه زد ز تريهاي روزگار
آيينه تمام عياري که داشتم
داغم که صرف سوخته جاني نگشت و مرد
در
سينه همچو سنگ شراري که داشتم
آخر چو شبنم از اثر صاف طينتي
در
پيشگاه خاطر گل بار يافتم
آن دولتي که بال هما صفحه اي ازوست
در
زير چتر سايه ديوار يافتم
شاخ گلي که ديده شبنم نديده بود
در
پيش ديده جلوه کنان بود صبحدم
نوري که پرده سوز نظر بود
در
نقاب
مانند آفتاب عيان بود صبحدم
در
انتظار جلوه خورشيد، شبنمم
با چشم خون فشان نگران بود صبحدم
امشب به آه سرد ره خواب مي زدم
در
کوي يار، سير چو مهتاب مي زدم
صفحه قبل
1
...
3143
3144
3145
3146
3147
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن