نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
مي رود قافله عمر به سرعت امروز
ما
در
انديشه آنيم که فردا چه کنيم
تيشه
در
دست به جولانگه شيرين تازيم
نام فرهاد به هر کوه و کمر تازه کنيم
قصر گردون پي آسايش ما ساخته اند
چند
در
زير زمين مور صفت خانه کنيم
تاک
در
معذرت مستي ما مي گريد
چه ضرورست که ما گريه مستانه کنيم
با دل خونشده ام
در
ته يک پيرهن است
يوسف گمشده اي کز دگران مي جويم
فتح بابي نشد آيينه ما را ز جلا
نيست بي صورت اگر
در
ته زنگار شويم
سرما
در
قدم دار فنا افتاده است
ما نه آنيم که بر دوش کسي بار شويم
قسمت روز ازل خانه ما مي داند
چه ضرورست که ما بر
در
هر خانه شويم
ما که
در
سينه چراغي چو دل خود داريم
چه ضرورست غبار دل پروانه شويم
رفت بر باد فنا عمر گرامي صائب
بيش ازين
در
شکن زلف چرا شانه شويم
ز سرد مهري احباب
در
رياض جهان
تمام برگ سفر چون گل خزان زده ام
مدار روي دل از من دريغ کز غفلت
ز آستانه دلها به اين
در
آمده ام
به پاي خم برسانيد سجده اي از من
که زنده
در
ته ديوار کرد محرابم
ز چشم شور فلک امن نيستم صائب
و گر نه
در
گذر سيل مي برد خوابم
تهي شود به لبم نارسيده رطل گران
ز بس که ريشه دوانده است رعشه
در
دستم
کنون که شمع برون آمده است از فانوس
زبال و پر کف خاکستري است
در
دستم
به فکر مور مياني فتاده ام صائب
عجب رگي ز سخن آمده است
در
دستم
به چار موجه رد و قبول تن
در
ده
ترا که نيست ميسر گسستن از مردم
بغير آبله دل که غوطه زد
در
خون
کدام عقده مشکل گشود ازين مردم
اميد گنج گهر آب
در
گلم دارد
ز ترکتاز محبت اگر خراب شدم
همان ز سوزن کوته نظر
در
آزارم
اگر چه همچو مسيحا فلک سوارشدم
چه حاجت است به آغوش همچو موج مرا
چنين که محو
در
آن بحر بيکنار شدم
به گنج راه نبردم درين خراب آباد
اگر چه همچو زبان
در
دهان مار شدم
من کناره طلب را که چشم بندي کرد
که همچو نقطه پرگار
در
ميان ماندم
ربود خواب ترا
در
کنارم از مستي
ترا چنان که دلم خواست آنچنان ديدم
صفحه قبل
1
...
3137
3138
3139
3140
3141
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن