نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
چيست فردوس که
در
ديده ما جلوه کند
ما گمانها به غرور نظر خود داريم
زانهمه قصر که کرديم بنا، قسمت ما
خشت خامي است که
در
زير سر خود داريم
صائب آن روز سيه باد که روشن سازيم
برق آهي که نهان
در
جگر خود داريم
نيست چون ريگ روان
در
دل ما فکرمقام
ما ز آهسته روي راحت منزل داريم
مي زند موج پريزاد ز حق عالم و ما
ديو
در
شيشه ز انديشه باطل داريم
چشم رغبت نگشاييم به سي پاره ماه
در
نظر روي تو پيوسته چو قرآن داريم
گر قفس ز آهن و فولاد بود مي شکنيم
طوطيانيم که رو
در
شکرستان داريم
دست
در
دامن ما زن که چو سيلاب بهار
از خرابات جهان روي به عمان داريم
دست کوتاه ز دامان گل و پا
در
گل
حال خار سر ديوار گلستان داريم
گر چه هموار نماييم به ظاهر چون ابر
در
سفرها نفس برق عناني داريم
چهره زرد سپند نظر بدبين است
ورنه
در
پرده دل لاله ستاني داريم
دامن افشان مگذر از
در
غمخانه ما
که بر آتش دل خونابه چکاني داريم
در
تماشاگه اين معرکه طفل قريب
هر که پوشد نظر، از ديده و ران مي دانيم
فکر
در
عالم حيراني ما محرم نيست
خامشي را ز پريشان سخنان مي دانيم
هر که سنگ ره ما گرمروان مي گردد
در
بيابان طلب، سنگ فسان مي دانيم
خيز جان
در
ره صاحب نفسي افشانيم
مگر از سينه غبار هوسي افشانيم
سرو را نيست جز دست فشاندن باري
ما چه داريم که
در
پاي کسي افشانيم
نيست
در
طالع ما جرأت دامنگيري
مشت خاکي به ره دادرسي افشانيم
شرم داريم که بال چمن آلوده خويش
غوطه نا داده به خون
در
قفسي افشانيم
سايه با شهپر اقبال هما گستاخ است
خيز تا دست
در
آن طره طرار زنيم
دل پريشان و پريشانتر ازو زلف حواس
به چه جمعيت خاطر
در
گفتار زنيم
صائب اين آن غزل مرشد روم است که گفت
خاک
در
ديده اين عالم غدار زنيم
صيد ما را نبود دغدغه آزادي
خواب
در
کنج قفس روي به صياد کنيم
از ادب نيست به گرد سر زلفش گشتن
جان فدا
در
قدم شانه شمشاد کنيم
بروي اي برق سبکسير که
در
خرمن ما
دانه اي نيست که قفل دهن مور کنيم
صفحه قبل
1
...
3136
3137
3138
3139
3140
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن