نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
بر ندارد سر زبالين ديده حيران من
گربه جاي اشک اخگر
در
گريبانش کنم
هر کمان سست نبود
در
خور بازو مرا
مي کشم ناز بتان تا نازنيني خوش کنم
نيست چون آب گهر نقل مکان
در
طالعم
قطره باران نيم هردم زميني خوش کنم
آه کز بي حاصليها نيست
در
خرمن مرا
آنقدر حاصل که وقت خوشه چيني خوش کنم
مي شود دل چون صدف
در
سينه تنگم دو نيم
تادرين درياي پرخون گوهري حاصل کنم
بس که از گرد يتيمي مايه دارد گوهرم
در
دل دريا اگر لنگر کنم ساحل کنم
مي گدازد شرم همت گوهر پاک مرا
بحر را صائب اگر
در
دامن سايل کنم
راه را خوابيده سازد چشم خواب آلودگان
بهر شبگيرست هر خوابي که
در
منزل کنم
خرده جان از خجالت بر نمي آرد مرا
خونبهاي خود مگر
در
دامن قاتل کنم
چون کنم
در
خدمت پير مغان گردنکشي
من که خم را از ادب تعظيم افلاطون کنم
شاهد خامي است جوش باده
در
آغوش خم
حاش الله شکوه از ناسازي گردون کنم
نسبتي
در
خاکساري نيست با مجنون مرا
کز غبار خاطر خود طرح صد هامون کنم
من که پر
در
لامکان بي نيازي مي زنم
حاش لله شکوه از ناسازي گردون کنم
آب
در
چشم غزال از آه گرم من نماند
با خمار نرگس ميگون ليلي چون کنم
چشم او چشم مرا
در
سرمه خوابانيده است
همزباني با نگاه نکته دانش چون کنم
ماه نورا هاله
در
آغوش نتواند گرفت
حيرتي دارم که با موي ميانش چون کنم
تا نگيرم تنگ آن موي ميان را
در
بغل
پيچ و تاب خويشتن خاطرنشانش چون کنم
خون ز فريادم چکيد و
در
به رويم وانکرد
با دل سنگين گوش باغبانش چون کنم
صائب آتش نفس گر شعله
در
عالم زند
با زبان خامه آتش فشانش چون کنم؟
از تجلي هر سر خاري است ميل آتشين
حفظ چشم خويش
در
صحراي ايمن چون کنم
دعوي گردن فرازي با اسيري چون کنم
در
صف آزاد مردان اين دليري چون کنم
گرندارم گوشه اي
در
فقر عذر من بجاست
از گرفتن عار دارم گوشه گيري چون کنم
نيستم دلگير اگر آيينه ام
در
زنگ ماند
من که اهل معنيم صورت پذيري چون کنم
در
ميان رشته زنار و آن موي کمر
فرق بسيارست، کافر ماجرايي چون کنم
آب شمشير شهادت دانه را خرمن کند
در
نثار خرده جان بدادايي چون کنم
صفحه قبل
1
...
3120
3121
3122
3123
3124
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن