نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
مرهم راحت مرا
در
خواب بيدردي فکند
کاو کاو نشتر آزار مي خواهد دلم
ساده لوحي بين که با چندين نسيم پرده
در
غنچه مستور ازين گلزار مي خواهد دلم
در
رهي کز خار مجروح است پاي آفتاب
سوزن عيسي براي خارمي خواهد دلم
در
علاج درد من صائب مسيحا عاجزست
چاره درد خود از عطار مي خواهد دلم
با فقيري
در
سخاوت بي نظير عالمم
چون دعا با دست خالي دستگير عالمم
خواري دايم به است از عزت پا
در
رکاب
بي نياز از اعتبار زود سير عالمم
شمع فانوسم که
در
پرده است اشک افشاندنم
از گرستن تر نگردد دامن پيراهنم
نيست شمعي
در
سراي من، ولي از سوز دل
مي درخشد همچو چشم شير شبها روزنم
دشمنان را مي کنم از چرب نرمي سازگار
خار مي گردد گل بي خار
در
پيراهنم
دوري ره سرمه مي کرد استخوانهاي مرا
گر نمي آورد پايي
در
ميان، لغزيدنم
ان گرامي گوهرم صائب که
در
مصر وجود
پله ميزان يد بيضا شد از سنجيدنم
حسن او
در
ديده خورشيد مژگان را گداخت
من همان از سادگي فال تماشا مي زنم
پيش ازان کز خواب سنگين توتيا گردد تنم
خار
در
چشم شکر خواب فراغت مي زنم
از پريشان ديدنم خاطر گشته است
بر
در
اين خانه چندي قفل حيرت مي زنم
مي کنم
در
پرده پنهان داغ عالمسوز را
مهر بر بالاي خورشيد قيامت مي زنم
چند
در
دامانم آويزد غبار آرزو
آستين بر روي اين گرد کدورت مي زنم
بلبل آزرده ام پاسم بدار اي باغبان
ناگهان از رخنه ديوار بر
در
مي زنم
بحرم اما جان براي خاکساران مي دهم
بوسه
در
هر جنبشي برروي ساحل مي زنم
وصل نتواند مرا صائب ز افغان بازداشت
چون جرس فريادها
در
پاي محمل مي زنم
چند روزي بر
در
صبر و تحمل مي زنم
دست اميدي به دامان توکل مي زنم
در
خور پروانه من نيست سوز هر چراغ
خويش را بر شعله آواز بلبل مي زنم
مي گرفتم تنگ اگر
در
غنچگي بر خويشتن
مي توانستم چو گل مشت زري پيدا کنم
جرأتي کو تا ز خواب ناز بيدارش کنم
ساغري چون دولت بيدار
در
کارش کنم
باردوش هرکه گردم چون سبوي پرشراب
در
تلافي از غم عالم سبکبارش کنم
مورم اما گرسليمان را گذار افتد به من
صائب از راه نصيحت حرف
در
کارش کنم
صفحه قبل
1
...
3119
3120
3121
3122
3123
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن