167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

ديوان شاه نعمت الله ولي

  • خرمني گندم نگر در دانه اي
    قرب صد دندانه در يک شانه اي
  • ديشب خيال روي تو در خواب ديده ام
    اي نور چشم در نظر ما خوش آمدي
  • بگشاد در سرا به عالم
    گر در بستي که مي گشودي
  • آن ميان در کنار اگر جوئي
    بنهي آنچه در ميان داري
  • يار در خانه و تو سرگشته
    در بدر مي روي چه پنداري
  • خواه در خواب و خواه بيداري
    در نظر دارمش چه پنداري
  • ديده تا ديده جمالش در خيالش روز و شب
    بي سروپا سوبسو گرديده در هر کشوري
  • غير در خلوت ما بار ندارد والله
    ساکنم در حرم کعبه نيم رهگذري
  • نرسي در حرم کعبه مقصود بخود
    همرهي جو که در اين راه بجائي برسي
  • در چنين شب آن چنان ماهي تمام
    وه که خوبم در خور آمد خوش خوشي
  • تو چشمه حياتي سيراب از تو عالم
    ما تشنه در بيابان در انتظار تا کي
  • در آينه ديده سيد همه بينند
    آن نور که ديديم در اين ديده عياني
  • خوش حبابي پر آب در دور است
    جام صورت بود در او معني
  • آدمي زان پيش کايد در وجود
    معنيش جان بود و در صورت مني
  • در بارگاه خسرو گر بگذري چو فرهاد
    شوري ز عشق شيرين در شيخ و شاب بيني
  • آن يکي در هر يکي بيني عيان
    در دو عالم گر دمي يکتا شوي
  • درآ در خلوت خاص الهي
    طلب کن در دل ما گنج شاهي
  • هر کجا صورتي است در نظرم
    شاهد معنئي در او نگرم
  • اين طلسم و گنج باشد در ظهور
    در حقيقت عين گنج آمد طلسم
  • در عدم و در وجود رسم نکاح او نهاد
    مسکن اولاد ساخت دار فنا و بقا
  • مخزن گنج اله کنج دل عارف است
    در طلب گنج او در دل عارف درآ
  • تا گرفتم مهر او چون جان شيرين در کنار
    گيردم روزي بصد تعظيم در بر آفتاب
  • نقطه اي در الف هويدا شد
    الفي در حروف پيدا شد
  • بر در او کسي که يابد بار
    بر در خانه ها کجا گردد
  • سرافرازي کني در دين و دنيا
    گرت در سر بود سوداي سيد