167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • شد ز قحط آه از مطلب کمندم نارسا
    کاش دودي در جگر چون خاروخس مي داشتم
  • گرد ويراني نمي گرديد از جايي بلند
    در خور سيلاب اگر ويرانه اي مي داشتم
  • دانه اشکي که دارم چون صدف در دل گره
    مي فشاندم گر زمين قابلي مي داشتم
  • بيقراريهاي من مي داشت پايان چون سپند
    راه فريادي اگر در محفلي مي داشتم
  • از دل بي حاصل خود شرمسارم جاي دل
    در بغل اي کاش فرد باطلي مي داشتم
  • از تلاش گلشن فردوس فارغ مي شدم
    جا اگر در خاطر صاحبدلي مي داشتم
  • چون غبار خاکساران را نسازم توتيا
    من که در گرد يتيمي آب گوهر يافتم
  • کعبه مقصود را در نقطه دل يافتم
    چون ز خود بيرون روم اکنون که منزل يافتم
  • تا فشاندم آستين بي نيازي بر جهان
    دست خود در گردن مطلب حمايل يافتم
  • از کرم در يوزه نام است مطلب خلق را
    دستگاه جود را دامان سايل يافتم
  • هيچ نقدي نيست در ميزان بينايي تمام
    بود از ناقص عياري هر چه کامل يافتم
  • خال را سرمايه زلف پريشان يافتم
    در سواد نقطه اي سي جزو قرآن يافتم
  • موجه کثرت نشد دام ره وحدت مرا
    باغ را در زير بال عندليبان يافتم
  • خويش را بر هم شکستم قبله حاجت شدم
    کعبه را در بوته خار مغيلان يافتم
  • ترک جان کردم حيات جاودانم شد نصيب
    در سراب نااميدي آب حيوان يافتم
  • تير باران ملامت سد راه من نشد
    راه بيرون شد چو شيران در نيسان يافتم
  • از کشاکشهاي گوناگون دلم شد شاخ شاخ
    تا چو شانه ره در آن زلف پريشان يافتم
  • سالها دنبال کردم اين دل آواره را
    عاقبت در گوشه چشم غزالان يافتم
  • شبنم من در کنار باغ مست خواب بود
    رتبه معراج از خورشيد تابان يافتم
  • صائب از خاک سياه هند پوشيدم نظر
    سرمه روشندلي را در صفاهان يافتم
  • در شمار خلق بودم داشتم تارو به خلق
    پشت کردم بر خلايق مقتدايي يافتم
  • چون ز سنگ کودکان صائب کنم پهلوتهي
    من که در سختي کشيدن موميايي يافتم
  • اين زمان بيداريم خواب است، ورنه پيش ازين
    دولت بيدار در خواب گران مي يافتم
  • ناله تنهايي من باغ را ديوانه کرد
    آه اگر هم ناله اي در بوستان مي يافتم
  • در زمان فيض خواب من گرانتر مي شود
    چون سگان از صبح باشد فتح باب غفلتم