167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • حاصل صورت پرستي غوطه در خون خوردن است
    عبرت از انجام کار کوهکن برداشتم
  • خانه ام بي انتظار خانه پردازي نبود
    چشم دايم در ره سيلاب چون پل داشتم
  • آرزو در سينه ام هرگز نشد مطلق عنان
    سد راهي دايم از تيغ تغافل داشتم
  • من که روشن بود چشم نوبهار از ديدنم
    يک چمن خميازه در آغوش چون گل داشتم
  • ربط من صائب به اين بستانسرا امروز نيست
    گفتگوها در حريم بيضه با گل داشتم
  • ياد ايامي که رو برروي جانان داشتم
    آبرويي همچو شبنم در گلستان داشتم
  • باغبان بي رخصت من گل نمي چيد از چمن
    امتيازي در ميان عندليبان داشتم
  • شاخ گل يک آب خوردن غافل از حالم نبود
    برگ بخت سبز برسر در گلستان داشتم
  • بوي گل بيرون نمي برد از چمن دزد نسيم
    پاسباني در بن هر خار پنهان داشتم
  • بيخبر نگذشتم از پايي که زخم خار داشت
    چشم در دنبال دايم همچو سوزن داشتم
  • سرو را آزاديم در پيچ و تاب رشک داشت
    گرچه طوق بندگي صائب به گردن داشتم
  • ياد ايامي که پيش او وجودي داشتم
    در حريم او ره گفت و شنودي داشتم
  • بود اقليم جنون در حلقه فرمان من
    ناف سوز لاله داغ مشکسودي داشتم
  • اين زمان چون غنچه خاموشم و گرنه پيش ازين
    در گلستانش لب عاشق سرودي داشتم
  • از هواداران به اين روز سياه افتاده ام
    در ترقي بود کارم تا حسودي داشتم
  • در جگر اکنون ندارم آه صائب ورنه من
    پيش ازين چون خاروخس سامان دودي داشتم
  • سکه فرمانروايي داشت روي چون زرم
    در کنار خويش تا سيمين عذاري داشتم
  • کم نشد چون موج از آغوش دريا وحشتم
    گرچه بودم در ميان دايم کناري داشتم
  • آسمان با آن زبردستي مرا در خاک بود
    از غبار خاکساري تا حصاري داشتم
  • گرچه از بي حاصلي بودم علم در بوستان
    بر دل از آزادگي چون سرو باري داشتم
  • دست ازين دار فنا گر مي توانستم کشيد
    کرسي افلاک را در زير پا مي داشتم
  • عشرت روي زمين مي بود صائب زان من
    جاي پايي گر در اقليم رضا مي داشتم
  • داشتم در عهد طفلي جانب ديوانگان
    مي زدم بر سينه هر سنگي که بر داشتم
  • در برومندي ندادم نامرادي را ز دست
    گردني دايم کج از جوش ثمر مي داشتم
  • صحبت همدرد زندانم را گلستان مي کند
    هم نوايي کاش در کنج قفس مي داشتم