167906 مورد در 0.20 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در آتشم چو لاله ز پيشاني گشاد
    از مشرب وسيع به تنگم چو بوي گل
  • تا در نظرت سبحه و زنار يکي نيست
    درياب که دارد رگ خامي ثمر دل
  • صد مرحله از کعبه مقصود فتد دور
    هرکس که کند رو به قفا در سفر دل
  • گورست سرايي که در او نيست چراغي
    هر شب ببر ازآه چراغي به سر دل
  • از زخم زبان است نشاط دل افگار
    در دامن خاشاک کند نشو و نما گل
  • تو در تن غافل از جاني چه حاصل
    اسير چاه و زنداني چه حاصل
  • تن خاکي است زنداني و تو از جهل
    در استحکام زنداني چه حاصل
  • به دل خوردن شود جان سير از تن
    تو در انديشه ناني چه حاصل
  • شود کوته به شبگير اين ره دور
    تو در رفتن گرانجاني چه حاصل
  • دهن مي بايد از غيبت کني پاک
    تو در پرداز دنداني چه حاصل
  • توان شد از خرابي مخزن گنج
    تو در تعمير ايواني چه حاصل
  • به عالم نيست چون صائب سخن سنج
    تو در ترتيب ديواني چه حاصل
  • مي نابي ولي از خلوت خم
    چو در ساغر نمي آيي چه حاصل
  • هر حلقه زلف ترا صد ملک چين درآستين
    هر پرده چشم ترا صد کافرستان در بغل
  • جوش قيامت مي زند خونم ز پند ناصحان
    باد مخالف را بود سامان طوفان در بغل
  • امروز عاجز گشته ام درراز پنهان داشتن
    من کآسمان را کردمي چون شيشه پنهان در بغل
  • از ناتوان جهان گيرند همت پردلان
    شير ژيان را پرورد دايم نيستان در بغل
  • با گوش تو نسبت در گوش
    سر گوشي شبنم است با گل
  • ديري است خصم آهنين تن
    در خاک من است از تنزل
  • عاشق صادق نمي دارد تمناهاي خام
    تخم انجم در زمين صبح مي سوزد تمام
  • چشم بد را ناتماميهاست نيل چشم زخم
    روي در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام
  • سعي کن در عزت سي پاره ماه صيام
    کز فلک از بهر تعظيمش فرود آمد کلام
  • لذت افطار در دنبال باشد روزه را
    صبح اگر بندد دري ايزد گشايد وقت شام
  • روي گرم لاله شد برق کتان توبه ام
    سوخت استغفار را گل در دهان توبه ام
  • غنچه گل دامن پاک مرا در خون کشيد
    از شکوفه ماهتابي شد کتان توبه ام