نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
گل که دريک هفته خواهد شاد سازد عالمي
گر بود
در
آشنايي بيوفا مي زيبدش
گوهر شهوار را آرايشي
در
کار نيست
ترک زينب گر کند،نام خدا، مي زيبدش
خرده اي ازمال دنيا
در
بساط هرکه هست
جبهه واکرده اي پيوسته چون گل بايدش
نازک اندامي که مي خواهد
در
کمند آرد مرا
تاب درموي ميان افزون زکاکل بايدش
قطره آبي که دارد
در
نظر گوهر شدن
از کنار ابر تا دريا تنزل بايدش
با وجود خط عذارش ساده مي آيد به چشم
در
صفا مستور چون آيينه باشد جوهرش
هر سبک مغزي که اينجا گردن افرازي کند
در
قيامت ازگريبان برنمي آيد سرش
در
سر زينت خودآرا مي رود آخر سرش
حلقه فتراک طاووس است از بال و پرش
روزن آهي شود هرموي براندام او
هرکه باشد عود خام آرزو
در
مجمرش
تيغ او خوش بي محابا مي رود
در
خون ما
حلقه ماتم نگرديده است زلف جوهرش
او درون خلوت انديشه گرم صحبت است
من چراغ دل به کف
در
انجمن مي جويمش
خاتم اقبال
در
دست سليمان دل است
از پريشان خاطري من ز اهرمن مي جويمش
گر چه مي دانم به گل خورشيد رانتوان نهفت
همچنان
در
مشت خاک خويشتن مي جويمش
مي پرد
در
آرزوي ديدنش چشم سهيل
آن عقيقي راکه من اندر يمن مي جويمش
با سيه روزان سري دارد مه شبگرد او
مي شوم باريک،
در
زلف سخن مي جويمش
کاسه دريوزه سازد ديده يعقوب را
ماه کنعان
در
هواي نکهت پيراهنش
چشم شوخ آهوان
در
پرده نتواند پريد
چون کمند انداز گردد غمزه صيدافکنش
آن که دارم
در
نظر دامن به کف پيچيدنش
مي برد گيرايي از خوانهاي ناحق، ديدنش
چون تواند ديده گستاخ من بي پرده ديد؟
آن که نتوان سير ديدن
در
نظر پوشيدنش
هرکه را مستانه شوق کعبه
در
راه افکند
کار طي الارض مي آيد ز هر لغزيدنش
در
سخن لب جلوه زخم نمايان مي کند
مي شود تيغ دودم هرگاه مي گردد خموش
شورش عشق است درفرهاد از مجنون زياد
سيل
در
کهسار صائب بيشتر دارد خروش
مي زند حرفي براي خويش واعظ، مي بکش
نيست پشمي
در
کلاه محتسب، ساغر بنوش
خرقه آلوده ما را بهاي مي گرفت
نيست
در
اندک پذيري کس چو پير ميفروش
شاهد خامي بود وجد وسماع صوفيان
تا رگ خامي بود
در
باده ننشيند ز جوش
صفحه قبل
1
...
3088
3089
3090
3091
3092
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن