نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
شد طناب عمر سست و خيمه بيرون زد حواس
در
سرانجام عمارت سخت بنياني هنوز
در
چنين وقتي که مي بايد به خود پرداختن
واله خال و خط رخسار خوباني هنوز
مي خلد
در
دل نظارگيان چون نشتر
رگ ابري که گهر بار نگردد هرگز
زاهد خشک کجا، گريه مستانه کجا
آب
در
ديده تصوير نگردد هرگز
چشمه روشن خورشيد اگر خشک شود
آب
در
ديده افلاک نگردد هرگز
جام جم تا اثر از چرخ بود
در
دورست
چون اثر خير بود، خاک نگردد هرگز
گر چه
در
دايره چشم غزالان باشد
روي مجنون ز سيه خانه نگردد هرگز
بر رخ هر که گشودند
در
دل صائب
طالب کعبه و بتخانه نگردد هرگز
در
خراش دل خود باش که بي کوشش تيغ
لعل بيرون ندهد کان بدخشان هرگز
عکس هر چند
در
آيينه بود پا به رکاب
نرود نقش تو از ديده حيران هرگز
عشق
در
جنبش گهواره دل بيتاب است
که نماند به زمين تخت سليمان هرگز
هيچ جا از خوشي آثار نمانده است امروز
خير
در
خانه خمار نمانده است امروز
دل غمگين به چه اميد شود گوشه نشين ؟
فيض
در
کنج لب يار نمانده است امروز
نيست
در
زلف دلاراي صنم کوتاهي
کمري لايق زنار نمانده است امروز
صدف آن به که بسازد به جگر سوختگي
جود
در
ابر گهر بار نمانده است امروز
چه توقع ز لب خشک صدف بايد داشت؟
آب
در
گوهر شهوار نمانده است امروز
در
ته سبزه خط، حکم لب ميگونش
بر دل سوخته چون آب روان است هنوز
غمزه شوخ به ويراني دل مشغول است
زلف
در
غارت جان برق عنان است هنوز
در
حريم دهنش دست و گريبان همند
بر سر تنگي جا، بوسه و دشنام هنوز
خار
در
پيرهن يوسف مصر اندازد
بوي پيراهن آن سرو گل اندام هنوز
بريز
در
قدح گوش ازان مي بيرنگ
که دل شکاف بود موجه اش چو ناخن باز
رسد به مغز ز دلها نسيم سوختگي
در
آن حريم که صائب سخن کند آغاز
چو ديد طاق دو ابروي يار، برگرديد
کسي که گفت روا
در
دو قبله نيست نماز
ز مرگ بيم ندارم که
در
قلمرو خاک
عذاب قبر کشيدم ز تنگناي مجاز
ميي که پشت ندارد نخوردنش اولاست
به پاي خم بنشين
در
قدح شراب انداز
صفحه قبل
1
...
3079
3080
3081
3082
3083
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن