نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
مردمک را سير کن
در
حلقه چشم نگار
گر نديدي درميان جرگه آهوي تتار
خيمه ليلي است
در
دشت بياض آن مردمک ؟
ياز ناف روز روشن، شد دل شب آشکار
گر سيه کاسه است
در
چشمش به ظاهرمردمک
عالمي را دارد از مردم نوازي شرمسار
ازحيا گر مردم چشمش به ظاهر ننگرد
مي برد
در
پرده دل از مردمان بي اختيار
دامن ليلي، سر سودايي مجنون بود
مردمک
در
پرده چشم حجاب آلود يار
کاسه اش هر چند
در
ظاهر نگون افتاده است
تر نمي سازدلبي را از شراب خوشگوار
مي برد
در
بردن دلها ز مژگان بلند
مردم چشم سيه مستش يد طولي به کار
درزمان مردم آن چشم،چشم آهوان
در
نظر چون نقطه هاي سهو شد بي اعتبار
چشم شرم آلود او رامردمک چون مهر شرم
از پريشان گردي نظاره دارد
در
حصار
آن که دلهاي پريشان راکند گرد آوري
نيست غير از مردمک
در
دور چشم آن نگار
همچو ابر قبله دارد گريه ها
در
آستين
پرده نيلوفري بر گوشه ابروي يار
زير دامن کعبه راآهوي زنهاري بود
در
نقاب مشکفام آن ديده مردم شکار
همچو آهويي است کز مستي همي غلطد به مشک
در
حجاب پرده شبرنگ، چشم مست يار
در
سواد آفرينش غير چشم ظالمش
کيست کز خون خانه خود راکند نقش و نگار؟
زود
در
دل جاي خود رانوخطان وامي کنند
دربغلها جاي دارد مصحف خط غبار
نسيه سازد نعمت آماده را چشم حريص
در
دل خرسند باشد نعمت بي انتظار
گوشه بي توشه اي کن از عالم اختيار
از غبار دل به روي آرزوها
در
برآر
دل دونيم از آه چون شد ذوالفقار حيدرست
در
جهاد نقش اين شمشير پر جوهر برآر
خويش راصائب درين عبرت سراپامال کن
از سرافرازي علمها
در
صف محشر برآر
برلب بام خطر باشد مکان اعتبار
خواب امنيت نباشد
در
جهان اعتبار
اين گمان دارند کز رحمت چو بگشايند چشم
مي شود سوراخها
در
آسمان اعتبار
يک زمان
در
گوشه ويرانه کردن خواب امن
خوشترست ازگنجهاي بيکران اعتبار
تا زمان بي سرانجامي مکاني باشدت
سعي
در
تعمير دلها کن زمان اعتبار
خاکساران از دل ما زنگ کلفت مي برند
در
ديار ما کند آيينه را روشن غبار
نيست
در
دست سبوي مي عنان اختيار
رازعشق ازدل تراوش گر کند معذور دار
صفحه قبل
1
...
3063
3064
3065
3066
3067
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن