167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در کام صدف تلخ کند آب گهر را
    حرفي که ازان لعل شکربار برآيد
  • مه کاسه دريوزه کند هاله خود را
    خورشيد تو چون در دل شب جلوه گر آيد
  • در دور لب لعل تو ياقوت ز معدن
    چون لاله جگرسوخته از سنگ برآيد
  • در روز جزا سنبل گلزار بهشت است
    عمري که به انديشه زلف تو سرآيد
  • شد آينه از ديدن رخسار تو محروم
    تا روي لطيف تو که را در نظر آيد
  • در روز چسان جلوه کند کرم شب افروز
    با روي تو چون ماه جهانتاب برآيد
  • از آه اثر در دل معشوق توان کرد
    گوهر اگر از بحر به قلاب برآيد
  • در ديده صياد بهشتي است کمينگاه
    زاهد به چه تقريب به محراب برآيد
  • گل بر در زندان زند از شرم زليخا
    چون يوسف ما بر سر بازار برآيد
  • در خلوت آيينه رخسار تو از لطف
    طوطي به گرانجاني زنگار برآيد
  • در سرمه اگر غوطه دهد چرخ جهان را
    صائب چه خيال است ز گفتار برآيد
  • در ديده حيرت زدگان فرش بود حسن
    چون عکس ز آيينه تصوير برآيد
  • در سلسله يک جهتان نيست دورنگي
    يک ناله ز صد حلقه زنجير برآيد
  • در صومعه هر کس رود از کوي خرابات
    هر چند جوانبخت بود پير برآيد
  • صائب چه اثر در دل معشوق نمايد
    آهي که ز دلهاي هوسناک برآيد
  • خون در دل ياقوت زند جوش ز غيرت
    هر جا ز عقيق لب او نام برآيد
  • آن را که بود همچو شرر ديده روشن
    در نقطه آغاز ز انجام برآيد
  • در کلبه مقصود نفس راست نمايد
    از هر دو جهان هر که به يک گام برآيد
  • در باده اگر سرمه نريزد ادب عشق
    فرياد اناالحق ز لب جام برآيد
  • در فکر اثر باش که چون دور کند چرخ
    آوازه جمع از دهن جام برآيد
  • بااينهمه آتش که نهان در جگر اوست
    صائب که گمان داشت چنين خام برآيد
  • در دايره هاله شود ماه زمين گير
    چون حسن تمام تو ز خرگاه برآيد
  • در صحبت اشراق خموش است زبانها
    رحم است به شمعي که شب ماه برآيد
  • در سينه پر ناوک ما اشک شود خون
    سيلاب نفس سوخته زين بيشه برآيد
  • در کوه غم عشق خلل راه نيابد
    چون ناخن اگر از کف من تيشه برآيد