167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در محفلي که روي تو گردد عرق فشان
    از خواب حيرت آينه بيدار مي شود
  • بر چين بساط شيد که طاعات ظاهري
    در چشم نفس پرده پندار مي شود
  • نتوان ز شرم در رخ آن گلعذار ديد
    شبنم حجاب چهره گلزار مي شود
  • با تشنگي بساز که در تيغ آبدار
    جوهر تمام ريشه زنگار مي شود
  • از ياد وصل، ديده من سير مي شود
    مهتاب در پياله من شير مي شود
  • هرگز به سوي خويش نمي بيني از حجاب
    در خلوت تو آينه دلگير مي شود
  • از چشم آهوانه ليلي حذر کند
    مجنون اگر چه در دهن شير مي شود
  • در کام کش زبان که زبان نفس دراز
    چون شمع روزي دهن گاز مي شود
  • افغان که در گرفتن دامان سعي من
    خار شکسته چنگل شهباز مي شود
  • در شوره زار دانه اگر سبز مي شود
    از چرخ بخت اهل هنر سبز مي شود
  • از دل درين جهان طمع خرمي مدار
    کاين دانه در زمين نظر سبز مي شود
  • در سنگدل اثر نکند شعر آبدار
    از ابر اگر چه کوه وکمر سبز مي شود
  • در هر کجا فسانه چشم تو سر کنند
    چشم غزال، خواب فراموش مي شود
  • مي حسن را ز پرده شرم آورد برون
    گل در شکفتگي همه آغوش مي شود
  • صائب خموش باش که در مجلس شراب
    مي عاجز از پياله خاموش مي شود
  • هر گلشني که هست در او دور باش منع
    بر بلبل آشيان قفس ودام مي شود
  • لبهاي خامش است در رزق را کليد
    محروم بيش سايل از ابرام مي شود
  • از مهر وماه نعل فلکها در آتش است
    تا صبح راست کرد نفس، شام مي شود
  • يک عمر گنج در دل ويرانه آرميد
    يک شب درين خرابه سر آري چه مي شود
  • در قلزمي که سعي به جايي نمي رسد
    صائب عنان به موج سپاري چه مي شود
  • در پله کسي که نبيند به چشم کم
    سنگ سفال، گوهر سنجيده مي شود
  • چندان که گرد محمل ليلي است در نظر
    مجنون غبار خاطر صحرا نمي شود
  • داري اگر طمع که شوي پادشاه وقت
    اين بي گدايي در دلها نمي شود
  • در اشک تلخ نيست کمي ديده مرا
    دستم دچار دامن فرصت نمي شود
  • در کوهسار شورش سيل است بيشتر
    اصلاح ما به سنگ ملامت نمي شود