نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان شاه نعمت الله ولي
بود و نابود
در
نمي گنجد
مايه و سود
در
نمي گنجد
ازل همچون ابد بودند اينجا
در
اينجا جز عنايت
در
نگنجد
در
دار وجود اين و آن است
در
کتم عدم نه نيک و نه بد
بحري است وجود نعمت الله
گاهي
در
جزر و گاه
در
مد
همچو سرگشته اي به گرما
در
روز و شب
در
عذاب مي گردد
سيد ما با تو بگويم که کيست
در
بر ما آينه اي
در
نمد
در
هواي نعمت الله غنچه سيراب گل
در
گلستان همچو مستان جامه بر خود مي درد
از ساده دلي آينه بنمود جماعت
در
آينه
در
خود نگراني چه توان کرد
هر گدائي که بود بر
در
سلطان دايم
همچو ما
در
دو جهان حکم روانش باشد
مي چو
در
جام ريخت ساقي ما
هر چه
در
جام باشد آن پاشد
در
هوايش آب چشم ما بهر سو رونهاد
ديده تر دامنش دامن
در
آبش مي کشد
سرفرازي
در
ميان ما نيافت
هر که را سر
در
سر سودا نشد
در
حريم عشق عاشق ره نبرد
در
ره عشق تو تا پويا نشد
در
دل من غير او را راه نيست
خانه خالي ورا
در
بسته شد
نقد قلبم
در
آتش عشقش
گرم گرديد و
در
گداز آمد
در
خرابات مغان ياران ما
بر
در
ميخانه مست افتاده اند
در
عرصه ملاحت ميدان حسن دوست
دلها چو گوي
در
خم چوگان کشيده اند
آتشي از عشق او
در
بزم ما افروختند
عود جان عاشقان
در
مجمر ما سوختند
گوئي شرابخانه
در
بسته اند يا نه
آري درين زمانه آن
در
به ما گشودند
ياران رند سرمست
در
پاي خم فتادند
سرها نهاده بر خاک گوئي که
در
سجودند
عاشقاني که
در
جهان باشند
همچو جان
در
بدن روان باشند
بحر
در
جوش و باده
در
کار است
بر چه باشد که بحريان غرقند
اگر آئينه اي روشن محبي
در
نظر آرد
خود و محبوب
در
يکجا نشسته روبرو بيند
در
گلستان سيد خوش بلبلان مستند
هر گل که او بچيند
در
گل گلاب بيند
اي عقل برو از
در
ميخانه که رندان
مستند و به امثال تو اين
در
نگشايند
صفحه قبل
1
...
302
303
304
305
306
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن