167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • روزي که زخم کاهکشان را رفوکنند
    بر روي چاک سينه ما در فروکنند
  • دردي کشان ز آينه خشت ديده اند
    رازي که در حقيقت آن گفتگو کنند
  • صائب گهر به چشم صدف مردمک شود
    در بحر اگر گليم مرا شستشو کنند
  • در اولين نگاه به معراج مي رسند
    عشاق اگر نظاره بالاي او کنند
  • در آتش است نعل دل داغ ديدگان
    تا همچو لاله جاي به صحراي اوکنند
  • در مکتبي که عشق اديب است کودکان
    مشق ستم به خامه فولاد مي کنند
  • عشق مجاز ابجد عشق حقيقت است
    در عالمي که اهل دل ارشاد مي کنند
  • صائب جماعتي که سوارند بر سخن
    در کوه قاف صيد پريزاد مي کنند
  • دارد کباب سينه سيراب خضر را
    خوني که عاشقان تو در جام مي کنند
  • غفلت نگر که در ره نقش سبک عنان
    دلهاي همچو آينه را دام مي کنند
  • صائب زمانه اي است که خاصان روزگار
    در راه ورسم پيروي عام مي کنند
  • صائب چه فتنه اي تو که چون زلف گلرخان
    در گوش حلقه هازبيان تو مي کنند
  • در راه چون پياده حج خرج مي شوند
    جمعي که فکر توشه عقبي نمي کنند
  • سستي مکن که راهنوردان کوي عشق
    در خواب مرگ نيز کمر وانمي کنند
  • در حشر چشم بسته سر از خاک برکند
    اينجا کسي که صاحب ديدش نمي کنند
  • دارند التفات به هر کس شکرلبان
    بي زهر در پياله نبيدش نمي کنند
  • از آه عندليب محابا نمي کنند
    اين غنچه ها که در بغل خار مي روند
  • آنان که قد کنند دوتا پيش چون خودي
    در خانه کمان هدف تير مي شوند
  • صائب ز زخم شير مکافات غافلند
    صيد افکنان که در پي نخجير مي شوند
  • ديوانگي است قفل در رزق راکليد
    عاقل مشو که سنگ به عاقل نمي دهند
  • پنهان مکن چو بيجگران روي در سپر
    از حفظ حق ببين چه سپرها همي دهند
  • در پايتخت عشق که تاج است بي سري
    بيرون رو از ميان که کمرها همي دهند
  • يک بار رو چرا به در دل نمي کنند
    اين ناکسان که زحمت درها همي دهند
  • در پيري از گراني غفلت مباش امن
    خواب گران به وقت سحرها همي دهند
  • آماده شکست خودم زير آسمان
    چون دانه اي که در دهن آسيا بود