نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
خون
در
لباس دردل مرغ چمن کند
هر کس گلي به گوشه دستار مي زند
در
سينه عمرهاست که زنداني من است
رازي که بوسه بر لب منصور مي زند
آن کس که خرمن ز ثريا گذشته است
از حرص دست
در
کمر مور مي زند
از خط فزودمستي آن چشم پر خمار
در
نوبهار چشمه فزون جوش مي زند
مرغي که آگه است زتعجيل نو بهار
در
تنگناي بيضه بر آهنگ مي زند
روي شکفته از سخن سخت ايمن است
کي بر
در
گشاده کسي سنگ مي زند
خط صلح داد شعله وخاشاک را به هم
آن سنگدل هنوز
در
جنگ مي زند
در
عالمي که خوردن خون است بيغمي
صائب چو بيغمان مي گلرنگ مي زند
در
کشوري که مشرق دلهاي روشن است
خورشيد گل به روزن کاشانه مي زند
جمعي که
در
لباس مي ناب مي کشند
دام کتان به چهره مهتاب مي کشند
آنان که
در
مقام رضا آرميده اند
خميازه را به ذوق مي ناب مي کشند
بيطاقتان که گريه پي دفع غم کنند
صف
در
نبرد شعله ز سيماب مي کشند
وقت است نوبهار
در
عيش وا کند
باغ از شکوفه خنده دندان نما کند
امروز چون حباب درين بحر آبگون
دولت
در
آن سرست که کسب هوا کند
خونش بود به فتوي پير مغان حلال
در
نو بهار هرکه صبوحي قضاکند
محبوس آسمان چه پروبال واکند
در
زير سنگ سبزه چه نشو ونما کند
زودآ که
در
قلمرو شهرت علم شود
هرکس سخن به طرز تو صائب اداکند
آنجا که شوق دست حمايت بدر کند
شبنم
در
آفتاب قيامت سفر کند
چون عاملي که دل ز
در
خانه جمع کرد
حاجي ستم به خلق خدا بيشتر کند
در
منزل نخست دل خويش مي خورد
چون راهرو به توشه مردم سفر کند
در
خلوت دل است تماشاي هر دو کون
صائب چگونه سر ز گريبان بدر کند
بي درد بلبلي که
در
ايام جوش گل
اوقات صرف خاروخس آشيان کند
در
صدر آستانه نشينم که صدر را
اکسير خاکساري من آستان کند
بال ملک چو برگ خزان ديده ريخته است
پروانه را که ياد
در
آن انجمن کند
آهي که زير لب شکند دردمند عشق
در
سينه کار تيشه فولاد مي کند
صفحه قبل
1
...
3032
3033
3034
3035
3036
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن